maman90.persianblog.ir
بی عنوانه نگرد نیس - دفتر خاطرات یک مادر
http://maman90.persianblog.ir/post/97
دفتر خاطرات یک مادر. بی عنوانه نگرد نیس. ماه رمضونمداره تموم میشه و من یه پست آدمیزادی نذاشتم ملت بخونن کف کنن ( آیکن خودشیفتگی ) آخه دلیل دارم واسه خودم خوووووو روزا که دهن روزه کی حوصله داره اصن بیاد پای رایانه .بعدش روشنش کنه .اصن شق القمره .از همه بدتر سرو کله زدن با سپهر دهان روزه . ینی یه چی میگم یه چی میخونین هاااااااا صبح که پا میشه خواب واسه من آرزوی دست نیافتنی میشه! بعده افطارم که اصن حرفشو نزن از بس میخورم .تنها کاری که از دستم برمیاد زدن دکمه کنترل تلویزیون و تماشایTV. بی عنوانه نگرد نیس.
maman90.persianblog.ir
دفتر خاطرات یک مادر
http://maman90.persianblog.ir/1391/7
دفتر خاطرات یک مادر. صد دانه یاقوت دسته به دسته. با نظم و ترتیب یک جا نشسته. هر دانه ای هست خوش رنگ و رخشان. قلب سپیدی در سینه آن. حالا یه وقت فکر نکنید من هنوز از توهم نیومدم بیرون دارم هذیون میگم. نه اخه توی حیاط خونمون دو تا درخت انار داریم که امسال شاهکار کردن و. لی انار به عمل آوردن ما هم هر وقت عشقمون میکشه یه دونه انار نشون. میکنیم و زرتی می چینیمش. خلاصه حیاط ما هم عجب حیاطیه.تابستونا توت داره و سایه درخت زالزالک. بهار هم کلی گل محمدی داره.همچین حیاطی کی داره؟ اینم عکس انار حیاطمون.دلتون بسوزه.
maman90.persianblog.ir
دفتر خاطرات یک مادر
http://maman90.persianblog.ir/1392/4
دفتر خاطرات یک مادر. از بچگی بیشتر عاشق کدومش بودی؟ تاريخ : جمعه ٢۱ تیر ۱۳٩٢ ۱٢:٥۱ ب.ظ نویسنده : اسما نظرات . من آمده ام . وای وای من آمده ام. سلام و دیگر هیچ. تاريخ : چهارشنبه ۱٢ تیر ۱۳٩٢ ٩:٢۳ ق.ظ نویسنده : اسما نظرات . متولد 69 هستم و خدا در 28 مرداد 1390 به من فرشته کوچولویی هدیه داد. بی عنوانه نگرد نیس. من آمده ام . وای وای من آمده ام. پیری و هزار درد. یادداشت های یک سوپرمارکتی. یادداشت های یک کارگر. حرف های شیشه ای. از سیب تا نصیب. عشق زمستون و برفش. درخشش ابدی یک ذهن پاک. دنياي كد آهنگ پسر جهنمي.
maman90.persianblog.ir
مهر مادری نداره ؟ - دفتر خاطرات یک مادر
http://maman90.persianblog.ir/post/88
دفتر خاطرات یک مادر. چن شب پیش رفته بودیم مهمونی خیییییلی بزرگی . میگم بزرگ ینی بزرگ دیگه حدود 500 نفر. از اقوام گرفته و هر کی که سالها پیش دیدم اونجا بودن بخصوص خواهربزرگه هما که به دلیل دانشجو بودن و زندگی در خوابگاه دیر به دیر می بینیمش. و خواهر کوچیکه حسنا که قبلا ذکر و خیرش بوده . در بدو ورود دو خواهر ما به دلیل علاقه وافری که به سپهر دارن به جای اینکه منو که خواهرشونم مورد لطف خودشون قرار بدن سپهر رو از بغل من می قاپن و به قول معروف اسما میماند و حوضش. این وابستگی سپهر به من منو داغون کرده.
maman90.persianblog.ir
maman90 - دفتر خاطرات یک مادر
http://maman90.persianblog.ir/pages/1
دفتر خاطرات یک مادر. چن شب پیش رفته بودیم مهمونی خیییییلی بزرگی . میگم بزرگ ینی بزرگ دیگه حدود 500 نفر. از اقوام گرفته و هر کی که سالها پیش دیدم اونجا بودن بخصوص خواهربزرگه هما که به دلیل دانشجو بودن و زندگی در خوابگاه دیر به دیر می بینیمش. و خواهر کوچیکه حسنا که قبلا ذکر و خیرش بوده . در بدو ورود دو خواهر ما به دلیل علاقه وافری که به سپهر دارن به جای اینکه منو که خواهرشونم مورد لطف خودشون قرار بدن سپهر رو از بغل من می قاپن و به قول معروف اسما میماند و حوضش. این وابستگی سپهر به من منو داغون کرده. یه دل م...
soodabehfarokhi.blogfa.com
س.خالص - رسم
http://www.soodabehfarokhi.blogfa.com/post-35.aspx
ادبی شخصی واگه خدا بخواد فرهنگی. درد پیشانی ام به درد مشکوکترین فلاسفه ی دنیا تنه میزند. زنی که پرستیدنی ترین خدایش را،. به ییلاق شانه هایت فروخته است. عشق را احضار میکنم. راه که میروی،بوی زنانگی ام فضا را پر میکند. آنقدر که درونم تو را می جوید. ترحم برانگیزترین مرد دنیا میشوی. می خواهم به تو لذت عشق ورزیدن ببخشم. نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۰ساعت 21:33 توسط سودابه فرخی.
soodabehfarokhi.blogfa.com
س.خالص - وضعیت قرمز
http://www.soodabehfarokhi.blogfa.com/post-28.aspx
ادبی شخصی واگه خدا بخواد فرهنگی. مغرورانه از مستی کودکانه ام میگذری. دستهایت به سوی من دراز است. و نگاهت به آسمان،ملتمسانه برایم آرزوی مرگ میکنی. پشت خاکستری سیگار کز کرده ای و دود میشوی. اوضاع جهان خراب است. پیش از چشمهای من نیز اینگونه بود. نوشته شده در شنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۰ساعت 17:18 توسط سودابه فرخی.
soodabehfarokhi.blogfa.com
س.خالص - سفر
http://www.soodabehfarokhi.blogfa.com/post-49.aspx
ادبی شخصی واگه خدا بخواد فرهنگی. به هر سو سر میگردانم. تو هیچگاه سهم دستهایم نبودی. اصلا نقل تو نیست. ودر من مدفون میشوی. بر آستانه ی هیاهوی قلبت. من همیشه بی چمدان سفر میکنم. نوشته شده در چهارشنبه هفدهم خرداد ۱۳۹۱ساعت 11:25 توسط سودابه فرخی.
mardekoochakeman.blogfa.com
مرد کوچک من
http://mardekoochakeman.blogfa.com/post-552.aspx
بالندگیت را مادرانه به نظاره نشسته ام. اين روزها كه نفس زمستان به شماره افتاده، صداي قدمهاي شاد و پرانرژي آشناي بهار به گوش ميرسد. بايد اين روزها به احترام بنفشههايي قدم برداريم كه از دل خاك جوانه ميزنند. دلها را از خاكستر زمستاني بتكانيم. چشمهايمان را بايد جلا بدهيم از غبار زمانه براي بهتر ديدن، نسيم از لابهلاي پنجره سرك ميرسد و عطر حضورش را گرمتر از هميشه به خلق آفرينش هديه ميدهد. دوستانم تبریک مرا از همینجا پذیرا باشید, امیدوارم که امسال برای همه سالی پر از سلامتی, سلامتی, سلامتی و همراه با سعادت باشد.
mardekoochakeman.blogfa.com
مرد کوچک من
http://mardekoochakeman.blogfa.com/post-564.aspx
بالندگیت را مادرانه به نظاره نشسته ام. دوشنبه هفدهم شهریور ۱۳۹۳ ] [ 16:55 ] . آن روز من در میان اضطراب انتظار و ثانیه ها ایستادم. اشک هایم جاری شدند و با زمزمه اذان سکوت شکسته شد .و امروز حسی در من پنهان است مرور میکنم گذشته را روزها، شبها و ثانیه هایش را. می رسم به یک خاطره به یک رویا و امروز شیرینتر میشود. کودکی آرام به من لبخند میزند. بی شک ۶ مهر سال ۸۵ برای همیشه در دفتر ذهنم ماندگار خواهد بود. خاطرات کودکی، مثل حساب پس انداز بلند مدت نویسنده هاست گراهام گرين. چقدر جنس تو را دوست دارم.