3aboori.blogfa.com

shawgaar.blogspot.com

shawgaar(شه وگار): December 2010

http://shawgaar.blogspot.com/2010_12_01_archive.html

Tuesday, December 28, 2010. I am not happy with the style of my writing, though I don't expect to write as good as a columnist of the Guardian! Being a bit busier than usual didn't give me enough time to write.I will try the different ways to discover the joy of writing in English, not only to pass a kiddy exam in the end of my course but also to build up my confidence when I am living in the territory of English! Monday, December 27, 2010. Thursday, December 23, 2010. Soon after, some nostalgic memories...

shawgaar.blogspot.com

shawgaar(شه وگار): February 2011

http://shawgaar.blogspot.com/2011_02_01_archive.html

Friday, February 25, 2011. I like Birmingham.I feel like walking somewhere in Istanbul when I'm wandering around in the city centre.I have got quite nice memories remained in my mind, from the time I was there trying to settle. And I bought a new phone, an iPhone. I was so excited on the coach coming home to start setting up my iPhone.When I got home, I had no patience to get the battery full charged! Sunday, February 20, 2011. Unfortunately my readers in Iran are not able to read my posts now and my blo...

shawgaar.blogspot.com

shawgaar(شه وگار)

http://shawgaar.blogspot.com/2014/10/am-here-havent-even-read-my-last-post.html

Friday, October 31, 2014. I am here :). I haven't even read my last post on his blog. Was it two years ago? I'm not here really writing again. This is just a test. I'm examining my feeling facing myself here on this mirror again. Do I feel quite similar? I am a ma. Rried man now, it happened just about a year or so. This my only news to write to myself. I am a bit older, feel a bit more experienced, calm and emotionally stabled. A bit more selfish! A bit more Hoos hyar! The point is I'm still here!

shawgaar.blogspot.com

shawgaar(شه وگار): September 2010

http://shawgaar.blogspot.com/2010_09_01_archive.html

Tuesday, September 28, 2010. سفر سرانجام به آخر رسید.من اما هنوز در سفرم.به کارهایی فکر می کنم که می بایست انجام می دادم و ندادم.حرفهایی که باید می گفتم و نگفته باقی گذاشتم.فکر می کنم ای کاش برای بعضی ها وقت بیشتری می گذاشتم. قبل از سفر توی ذهنم نقشه کشیده بودم برای هرکسی به اندازه ای که لازم بود زمان برای حرف زدن و قدم زدن در نظر بگیرم.اما به هیچ شکلی میسر نمی شد.سعی می کردیم شب ها دیر بخوابیم و روزها زود بیدار شویم و در فرصتی که بود بیشتر همدیگر را دریابیم.اما جور در نمی آمد. همین که برگشتم بلافاصله کا...

shawgaar.blogspot.com

shawgaar(شه وگار): September 2011

http://shawgaar.blogspot.com/2011_09_01_archive.html

Tuesday, September 20, 2011. دنیای این روزهای من. این روزها در کنار تمام فکر و ذکر های همیشگی، تمام دلواپسی ها و نگرانی های بی نتیجه، در کنار چیدن ها و برچیدن های تمام نقشه ها و طرح های عالمانه و جاهلانه، کتاب آذر نفیسی را می خوانم: Things I've Been Silent About. در عین حال خواندن کتاب به من احساس آرامش می دهد. بی قراری و اضطرابم را کم می کند. مخصوصا در این روزگاری که آدمیزاد تمام لحظه هایش در انتظار و اضطراب می گذرد.روزگاری، شطرنج هم همین احساس را بهم می داد. Monday, September 12, 2011. I assume that th...

shawgaar.blogspot.com

shawgaar(شه وگار): January 2011

http://shawgaar.blogspot.com/2011_01_01_archive.html

Wednesday, January 26, 2011. A trip in vacuum. اما عجیب است، وقتی که می خواهم بی خیالش شوم، تبدیل می شود به قدم زدن در خلاء. راه رفتن در پوچی. There is some very rare periods of time when we fall into a deep emptiness. I would remember one of my friend's word used to say humorously that we all came to the west having still all the eastern mental diseases with us! And I am exactly the one who has his spiritual eastern illness! I have put it in a polite concept! Saturday, January 22, 2011. I Wish I Had.

shawgaar.blogspot.com

shawgaar(شه وگار): June 2011

http://shawgaar.blogspot.com/2011_06_01_archive.html

Thursday, June 09, 2011. The past, The present And The Future. Today I was thinking. Of the changes have appeared in my mind recently. My thoughts are getting as simple as a kid's mind. I like to watch an exiting film with adventurous characters and funny stories ( Alone At Home would be a perfect Example! I wish to go to a beach playing in hot golden sand, building a castle in a warm sunshine. I feel I need to go for a walk in the local park every evening. Sunday, June 05, 2011. I used to say that I was...

shawgaar.blogspot.com

shawgaar(شه وگار): December 2011

http://shawgaar.blogspot.com/2011_12_01_archive.html

Saturday, December 17, 2011. رمانی که هیچگاه.- دو. رمان، پر است از نام هایی که با یک ضمیر متصل، به دنیای کاملا" شخصی من گره خورده اند. بخشی از جهان درونی من هستند و حتی در مواردی جز من به دیگری تعلق ندارند. با یک جمله کوتاه شخصیت ها را به نام خودم ثبت می کنم و طوری روایتشان می کنم انگار درباره ی بخشی از وجود خودم می نویسم. در ادامه این پستها یادم باشد درباره واژه های کلیدی رمانم بنویسم. واژه هایی مانند سیاست، ادبیات، عشق، تنهایی و مهاجرت. Tuesday, December 13, 2011. رمانی که هیچگاه نخواهم نوشت- یک. می خو...

shawgaar.blogspot.com

shawgaar(شه وگار): August 2010

http://shawgaar.blogspot.com/2010_08_01_archive.html

Saturday, August 21, 2010. دوباره از همان سالها. سالها پیش، در آن سالهای عرفان زدگی و طوفانی نوجوانی، صندوق چوبی کوچکی را در زیرزمین خانه گذاشته بودم و چیزهایی را در آن قایم می کردم.از عکس های کوچک و سیاه سفید بهروز وثوقی و داریوش گرفته تا ورق پاره ای از دیوان جیبی اشعار حافظ در آن یافت می شد. حالا که به حماقت شیرین آن سال ها فکر می کنم ، نمی دانم باید متأسف باشم یا مفتخر! Saturday, August 14, 2010. نوشتن، ما را مهربان تر و صمیمی تر و صبور تر کرده است. امروز در سایت زمانه مطلبی خواندم که نوشته بود : &#17...

shawgaar.blogspot.com

shawgaar(شه وگار): April 2011

http://shawgaar.blogspot.com/2011_04_01_archive.html

Saturday, April 30, 2011. شنیده ام ناگهان همه چیز را رها کرده ای و رفته ای، بهاره جان! و یک عالمه کار ناتمام گذاشته ای روی دستم! امان از دست تو بهار گیان! باید بنشینم و تمام پست های نخوانده ات را، سطر به سطر، بنوشم. تمام لبخند های ثبت شده ات را، تک به تک، دود کنم. یک عالمه عکس باید بگیرم. یک دنیا مطلب باید بخوانم. یک میلیون صفحه را جستجو کنم. چقدر سرم را شلوغ کرده ای بهاره! پانزده تا آیدی باید بسازم. چهل تا پروکسی باید امتحان کنم. به چت روم ها سر بزنم. فیس بووکم را فعال کنم.حالا کجای کاری! چقدر دلم می خو...