asef66.blogfa.com

atua86.blogfa.com

-سپنج -ادبیات علامه

http://www.atua86.blogfa.com/8802.aspx

بر خود چه نهی رنج در این جای سپنج/ چون پای یقین نهاده ای بر سر گنج. سلام به همه کسانی که این وبلاگ رو میخوندن و میخونن و نمیخونن. این وبلاگ به رکود فرو رفته بود. پس بر آن شدم که در خماری قرارش دهم و وبلاگی مستقل برای شعرهایم بزنم. آدرس آن را نیز ضمیمه خواهم کرد. این وبلاگ فعلا متروکه میماند و آن را از میان بر نمیدارم شاید کسی بیاید و آن را بکوبد. و دوباره بسازد آپارتمان تر و بهترش کند. و این است آدرس وبلاگ شعر من ( کاغذ سوخته. نوشته شده در جمعه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 23:19 توسط صالح.

puzzle-parham.blogfa.com

قبل ترها - ارتفاع

http://www.puzzle-parham.blogfa.com/post-58.aspx

این همه هستی من است. سلام که نام خداست. مدت زمان زیادی می گذرد که از عرش به فرش آمده ام. ترس از ارتفاع داشتم. و خداوند پایان نیز هست. نوشته شده در ۹۰/۰۲/۱۱ساعت 23:34 توسط پرهام. سلام که نام خداست. سید ابراهیم بنوفاطمه (پرهام) اولین دست نوشته ام که شباهتی به شعر داشت مرثیه ای بود برای مرگ مادر بزرگم. و هنوز این زمزمه ها ادامه دارد. این تمام هستی من است پس مراقب باشید. خداوند پایان نیز هست. قالب های پارس اسكين.

puzzle-parham.blogfa.com

قبل ترها - دوست نوشته ها

http://www.puzzle-parham.blogfa.com/post-59.aspx

این همه هستی من است. سلام که نام خداست. نگاهم کن نگاهی جاودانه. تو از دستم پریدی زیرکانه. امیدم بودن تو در قفس بود. ولی افسوس شوقم کودکانه. دویدی سالها در راه کوچت. دگر راهی نمانده تا به خانه. یکی از ما دو تن بایست میمرد. تو اما زندگی کن جاودانه. از این پس یاد تو یار دل ماست. مبان ما گل سرخی نشانه. تقدیم به دوست عزیزم : ن.نظری. نوشته شده در ۹۰/۰۷/۲۱ساعت 0:55 توسط پرهام. سلام که نام خداست. سید ابراهیم بنوفاطمه (پرهام) اولین دست نوشته ام که شباهتی به شعر داشت مرثیه ای بود برای مرگ مادر بزرگم.

puzzle-parham.blogfa.com

قبل ترها - مرداد نامه

http://www.puzzle-parham.blogfa.com/post-70.aspx

این همه هستی من است. عصر يك روز داغ مردادي. مثل قصه اي ساده رخ دادي. من جوان و تو نوجواني خرد. و نگاهت زود دلم را برد. من مسافر به راهي دور. تو بي طاقت اما صبور. زود با هم گره خورديم. زورق خود را كجا برديم. چند سال در حضيض و اوج. مثل قايق در پناه موج. دستهامان به هم پيوست. و دوستي ميانمان نشست. مست و شيدا و بي پروا. بي خيال عالم و دنيا. مست بوسه هاي آتشين بوديم. فكر روزهاي واپسين بوديم. كوه و دريا و جنگل كافه. زود رفتيم اما به بي راهه. آخر اما آن گره وا شد. باعث دلسردي ما شد. من به دنبال تقدير نا معلوم.

ghabeghazal.blogfa.com

قاب غزل - ذوالفنون

http://www.ghabeghazal.blogfa.com/post-29.aspx

سلام سال نو مبارك. ديروز ميخواستم برم كرج هم يه كتابيو پس بدم به يه دوست. هم برم تشييع جنازه استاد جلال ذوالفنون. نتونستم گفتم كه يه غزل قاب كنم اسم استادو بيارم. نميدونم چرا تلويزيون واكنشش به همچين چيزي انقدر ضعيف بود. راستي يه غزل ديگه حامد عسگري داره كه اسم استادو آورده اين زير. هرگاه حین گپ زدنت خنده می کنی. زده از "اصفهان" به "شور". قاب بيست و چهارم. سلام سوژه نابم براي عکاسي. رديف منتخب شاعران وسواسي. سلام هوبره ي فرش هاي کرماني. ظرافت قليانهاي شاه عباسي. تجسم شب و باران و مخمل و نوري. شب چشم تو را.

ghabeghazal.blogfa.com

قاب غزل

http://www.ghabeghazal.blogfa.com/9010.aspx

دیروز دوباره تیتراژ وضعیت سفید و پخش کرد یاد شاهکار علی بهمنی افتادم گفتم قابش کنم. از روز اول پخش سریال برام سوال بود که چرا دوتا از شاه بیتاش. حذف شده البته یه جوابایی برای خودم یافتم. حالا متن کامل شعر تیتراژ پایانی وضعیت سفید رومینویسم ببینید چقد قشنگ میشد اگه همش بود. گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را. تا زودتر از واقعه گویم گله ها را. چون آینه پیش تو نشستم که ببینی. در من اثر سخت ترین زلزله ها را. پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست. از بس که گره زد به گره حوصله ها را. ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم.

ghabeghazal.blogfa.com

قاب غزل

http://www.ghabeghazal.blogfa.com/9105.aspx

عشقت پلنگ وحشی آدم شکار کن. بعد از چند ماه بیحالی و کسلی و خواب آلودگی یه غزل قشنگ. سر حالم آورد گفتم شما هم بخونید حال کنید. قاب بیست و پنجم. عشقت پلنگ وحشی آدم شکا. چشمت رمیده آهوی دائم فرار کن. گیسوی عنبرین تو سنبل به باد ده. ابروی خنجرین تو گل تار و مار کن. یک تابش از نگاه شما آفتاب سوز. یک بوسه از بهار لبت غنچه خار کن. اخم تو دی کننده ی اردیبهشت ماه. لبخند جانفزات زمستان بهار کن. بردی ز دل قرار و قرار اینچنین نبود. ای دلبر فراری دل بی قرار کن. با من شبی بساز و مکن فکر ننگ و نام. يك عمر مرا نديد،شايد.

ghabeghazal.blogfa.com

قاب غزل - و تا همیشه از این شهر مرده کوچ کنی

http://www.ghabeghazal.blogfa.com/post-25.aspx

و تا همیشه از این شهر مرده کوچ کنی. چند وقت بود به حدیثی در این مضمون. وهر گاه در دیارتان مستضعف بودید هجرت کنید). فکر میکردم وناراحت از اینکه چرا نمیتونم کوچ کنم. که این غزل و خوندم. اصل حدیث واینکه از کیه یادم نیست در ضمن غزل یه غزل انتظار بسیار زیباست. گرفته مه همه ی جاده را مشخص نیست. که صاف می شود آیا هوا؟ چطور باید از این راه مه گرفته گذشت. از این مسیر که یک رد پا مشخص نیست. و من چقدر در این مه به گریه محتاجم. چه حس خوب غریبی به جستجوی خودت. شبانه راه بیفتی . کجا؟ و تا همیشه از این شهر مرده کوچ کنی.

ghabeghazal.blogfa.com

قاب غزل - خواب باغ

http://www.ghabeghazal.blogfa.com/post-26.aspx

قاب بیست و یکم. یه غزل و دو تا دو بیتی باغی از خودم قاب میکنم. مثل همیشه پر ایراد ممنون میشم اگه توو نظراتون. تق تق تبر ضجه كلاغ. تق تق تبر گريه هاي باغ. تق تق تبر تق تق تبر. تق تق تبر قهقه اجاق. پروانه لال چلچله لال و كلاغ لال. حتي صداي برگ درختان باغ لال. از هر درخت كيسه ذغالي است يادگار. پس هر طنين به غير قهقهه هاي اجاق لال. این بار جز صفا خبری نیست بین باغ. از ضجه کلاغ ها اثری نیست بین باغ. حتما که حال تک تک گنجشک ها خوش است. از بالشان نه خون نه پری نیست بین باغ. آرامشی عجیب فضا را گرفته است.

ghabeghazal.blogfa.com

قاب غزل

http://www.ghabeghazal.blogfa.com/9109.aspx

قاب بیست و ششم. ایرادات وزن و قافیه خیلیه همینجوری رهاش کردم. یه نمه هم تلخ و بیمزه است. دوباره صبح شد، مثل سگ، پاچه تمام خلق را بگیر. دوباره شب که شد میان رختخواب خود بمیر. دوباره منتظر بمان، تلاش کن، دوباره روز نو. درست مثل سگ بدو جان سگ جان سگ بگیر. مثل گاو سر درون آخورت بکن شبانه روز. غصه ای مخور،فکر بد مکن،گاو را چه فایده به غیر شیر. مثل گاو بی تپش بمان،ما و ما بکن ولی. حرف دشت را مزن،فکرسبزه و چمن مکن اسیر. مثل گندمی که سبز سبز بود زرد زرد می شوی. آب هم به تو نمی رسد در این کویر.