atorpad.blogfa.com

shaditanhadargham.blogfa.com

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی.. - ّّّّّّّّّّّّّ""" کاش میـــــــــشد مثل بارون بــــــود """"

http://www.shaditanhadargham.blogfa.com/post-29.aspx

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی. در کمین تنهایی ام نشسته و خرابات و مدهوشم از غم ها سیری اشک از چشمانم جاری است -. کاش میشد مثل بارون بود. بی بهونه می باره. به کسی توجه نميکنه. از کسی خجالت نميکشه. می باره و می باره و می باره. اينقدر می باره تا آبی بشه. کاش می شد مثل آسمون بود. کاش می شد وقتی دلت گرفت آنقدر بباری تا. بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بوده. انگار نه انگار که غمی بوده. همه چيز فراموشت بشه! نوشته شده در یکشنبه ۲۱ تیر۱۳۸۸ساعت 5:46 توسط شادی. در میان دلتنگی و تنهایی جوانه زد.

shaditanhadargham.blogfa.com

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی.. -

http://www.shaditanhadargham.blogfa.com/post-17.aspx

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی. در کمین تنهایی ام نشسته و خرابات و مدهوشم از غم ها سیری اشک از چشمانم جاری است -. گاهی حرفی نداری برای گفتن. گاهی دست هایت خالیست ،هم برا ی نوشتن و هم برای پدید آوردن چند شکل روی کاغذ. حرفهایت در هم و بر هم می شوند. شکل هایت نا مفهوم! حتی خودت درک نمی کنی حرف ها ونقاشی هایت را . اما احساس می کنی که نمی توانی نفس عمیق بکشی! زندگی سر گذشت در گذشت آرزوهاست. من نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم: درعصرهاي انتظار،به حوالي بي کسي قدم بگذار! لابه لای هق هق...

shaditanhadargham.blogfa.com

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی.. - // .. . .دوسستتون دارم.... ////

http://www.shaditanhadargham.blogfa.com/post-34.aspx

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی. در کمین تنهایی ام نشسته و خرابات و مدهوشم از غم ها سیری اشک از چشمانم جاری است -. دوسستتون دارم. / /. سلام به همه دوستان خوبم که اینهمه به من لطف دارن . راستش خیلی وقته دست و دلم به نوشتن نمیره . اما چشم باز هم سعی میکنم براتون بنویسم در اولین فرصت . این شما ها هستین که به من شوق نوشتن میدهین . باز هم ممنون عزیزان خوب من ). نوشته شده در شنبه 19 آذر1390ساعت 16:50 توسط شادی. در میان دلتنگی و تنهایی جوانه زد. از همان جوانه در مکتب زندگی آموخت از عشق بپرهیزد.

shaditanhadargham.blogfa.com

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی.. - ++_""برای آنی ++_""

http://www.shaditanhadargham.blogfa.com/post-28.aspx

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی. در کمین تنهایی ام نشسته و خرابات و مدهوشم از غم ها سیری اشک از چشمانم جاری است -. جادوگر شهر من مرا جادو کرد هر کار که کرده ام نه من بل او کرد. دارو به من از عصاره هایش می داد نفس من بیچاره به کارش خو کرد. هر گفته ی او برای من فرمان شد این بود که شهرت مرا لولو کرد. بعد از کمکی عاشق رویش گشتم نشنیدن آریش مرا ترسو کرد. تا مدتی از آتش عشقش پختم تا اینکه مرا فراق او نیرو کرد. گفتم که تو را عاشقم و می سوزم نامرد زد و دو چشم من بی سو کرد. در میان دلتنگی و تنهایی جوانه زد.

shaditanhadargham.blogfa.com

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی.. - زمان ماندگار

http://www.shaditanhadargham.blogfa.com/post-19.aspx

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی. در کمین تنهایی ام نشسته و خرابات و مدهوشم از غم ها سیری اشک از چشمانم جاری است -. چون باد در گذر است. تو نمی توانی آن را ماندگارسازی. می توانی در آن ماندگار شوی. پس، بکوش برای ماندگار شدن. زندگی برای مردن نیست. نوشته شده در جمعه ۲۳ اسفند۱۳۸۷ساعت 8:27 توسط شادی. در میان دلتنگی و تنهایی جوانه زد. از همان جوانه در مکتب زندگی آموخت از عشق بپرهیزد. برای خود حصاری از خار ساخت و از هراس عشق خود را در پشت خارهایش نهان کرد. او در میان خارها و دستهای خونین. ماند و ماندم با او.

shaditanhadargham.blogfa.com

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی.. - مـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن . خدايــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا ! مي شنو

http://www.shaditanhadargham.blogfa.com/post-33.aspx

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی. در کمین تنهایی ام نشسته و خرابات و مدهوشم از غم ها سیری اشک از چشمانم جاری است -. دل وحشت زده در سینه من می لرزید. دست من ضربه به دیوار زندان کوبید. ای همسایه زندانی من. ضربه دست مرا پاسخ گوی. صربه دست مرا پاسخ نیست. تا به کی باید تنها تنها. وندر این زندان زیست. ضربه هر چند به دیوار فرو کوبیدم. سال ها رفت که من. کرده ام با غم تنهایی خو. دیگر از پاسخ خود نومیدم. ضربه ای کوفت به دیواره زندان دستی؟ ضربه می کوبد همسایه زندانی من. دیده را می بندم. می نویسی ولی دیر.

shaditanhadargham.blogfa.com

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی.. - ----------------------------------

http://www.shaditanhadargham.blogfa.com/post-21.aspx

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی. در کمین تنهایی ام نشسته و خرابات و مدهوشم از غم ها سیری اشک از چشمانم جاری است -. به قدر فهم تو کوچک می شود! خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان. اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود میاید، و به قدر آرزوی تو گسترده می شود، و به قدر ایمان تو کارگشا می شود، و به قدر نخ پیرزن دوزنده باریک می شود، و به قدر دل امیدواران گرم می شود. پدر می شود، یتیمان را برادر می شود محتاجان برادری را، همسر می شود بی همسر. خداوند همه چیز می شود همه کس را! قلب هایتان را ...

shaditanhadargham.blogfa.com

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی.. - خزون یک بهار..

http://www.shaditanhadargham.blogfa.com/post-15.aspx

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی. در کمین تنهایی ام نشسته و خرابات و مدهوشم از غم ها سیری اشک از چشمانم جاری است -. نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت. پرده خلوت این غمکده بالا زد و رفت. کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد. خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت. درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد. آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت. خرمن سوخته ما به چه کارش میخورد. که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت. رفت و از گریه طوفانی ام اندیشه نکرد. چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت. و تکه پاره ی دیگران گرد او.

shaditanhadargham.blogfa.com

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی.. - ××× تـــولــــــدی دوبـــــــاره ×××

http://www.shaditanhadargham.blogfa.com/post-23.aspx

تو اوج بیکسی فریاد کشیدم اما صدامو کسی. در کمین تنهایی ام نشسته و خرابات و مدهوشم از غم ها سیری اشک از چشمانم جاری است -. زمان تولد . زمان مرگ. زمان کاشت . زمان برداشت. زمان کشتن . زمان درمان کردن. زمان ویران کردن . زمان ساختن. زمان گریستن . زمان خندیدن. زمان زمزمه کردن . زمان رقصیدن. زمان پرتاب سنگ . زمان برداشتن سنگ. زمان به آغوش کشیدن . زمان جدا شدن. زمان یافتن . زمان گم کردن. زمان نگه داشتن . زمان انداختن. زمان دریدن . زمان دوختن. زمان سکوت . زمان حرف زدن. زمان جنگ . زمان صلح. ماند و ماندم با او.