cabinet.blogfa.com

pushe.blogfa.com

دستنوشته های شخصی

http://www.pushe.blogfa.com/8606.aspx

دستنوشته های شخصی- اتفاقات روزمره. اینم از مشهد رفتن امسال من. چند روز پيش منزل بهاتفاق ساير اهل منزل (منهاي ابوي منزل اينا كه مكه تشريف بردن) مشرف شدن پابوس امام رضا (ع). كلي به من اصرار كردن كه باشون برم، ولي من راضي نشدم كه برم. من تو اين تهران غريب موندم. چهارشنبه بود كه يه نداي آسموني گفت: هوي! با توام، مگه ك ري! يهو چرتم پاره شد گفتم چيه باز چته تو وقت اداري مزاحم چرت زدن من ميشي؟ ندا گفت به جاي اينكه تو محيط اداري چرت بزني ، بعد از ساعت اداري تو هم برو مشهد. براي يه بارم كه شده به حرف ندا گوش كردم.

pushe.blogfa.com

دستنوشته های شخصی - خدمت صادقانه بخوره تو كمرت!

http://www.pushe.blogfa.com/post-46.aspx

دستنوشته های شخصی- اتفاقات روزمره. خدمت صادقانه بخوره تو كمرت! يه بار بعد از ساعت اداري موندم تو سازمان و تا ساعت 1 نصفه شب بكوب كار كردم. به خاطر دو زار و ده شاهيش نبود، انصافا هم فعاليت اضافي بود و . فرداي اون روز يه مقدار كلاسم دير شد و همينجوري يلخي موتورمو گذاشتم تو پياده رو و قفل كردم، از كلاس كه بيرون اومدم كلاه كاسكت و دستكشمو كه روي فرمون موتور بلند كرده بودن! خلاصه يه دفه كه تا بوق سگ مونديم، بيس تومن رفت تو پاچمون! الان يه ذره سرم خلوت شده، تو اين سازمان كوفتي هنوز بهم شام ندادن! من و خلوت دل.

pushe.blogfa.com

دستنوشته های شخصی - نفرین به این زندگی

http://www.pushe.blogfa.com/post-48.aspx

دستنوشته های شخصی- اتفاقات روزمره. نفرین به این زندگی. چون اين مطلب رو از سر عصبانيت نوشتم احتمالا فكري هم پشتش نيست! هرچند كه تو اين ايران خراب شده نميشه به هيچ آماري (شركت در انتخابات، تعداد آراء، آمارهاي ثبت احوال، وزارت بهداشت و .) اعتماد كرد، اما به هرحال اين آمارها ز ري هست كه آقايون ميزنند و براي ما قابل احترام و . هست! يكي از همين آمارها نشون ميده كه 12 درصد از زوجهاي اين ايران خاك بر سر نازا (نابارور) هستند. از سر دلسوزي، تمسخر و غالبا از سر حماقت، نگن "فلاني بچهاش نميشه! جمعه كه براي گذروندن آخ...

pushe.blogfa.com

دستنوشته های شخصی

http://www.pushe.blogfa.com/8605.aspx

دستنوشته های شخصی- اتفاقات روزمره. ساعت 11 شب بود كه از منزل منزل اينا عزم منزل خويشتن نمودم. باك موتورم پر از خالي بود و هر لحظه امكان در راه ماندگي و ابن و السبيلي بود! ترسون- لرزون راه افتادم كه خودمو برسونم به پمپ بنزين، اما انگاري حالگيري با بي بنرين موندم ختم نميشد. موتورم شروع كرد به ريپ زدن. از لوله اگزوزشم آتيش ميزد بيرون و واسه خودش سر و صدايي راه انداخته بود! خودمو به پمپ بنزين رسوندم و خيالم از بابت بنزين راحت شد. پن/ اشكال موتورم از ترانزيستورش بود كه برق رو ضعيف ميرسوند. در یمنی یا با منی.

pushe.blogfa.com

دستنوشته های شخصی

http://www.pushe.blogfa.com/8704.aspx

دستنوشته های شخصی- اتفاقات روزمره. به اطلاع عزیزان می رساند:. بنده چند وقتی هست که یک وبلاگ راه انداختم و مدت یک هفته هست که توش مطلب میذارم. نوشته شده در دوشنبه سوم تیر ۱۳۸۷ساعت 1:8 توسط رضا. يادنامه (حسن روزي طلب). دلم خواست. تو چی می گی؟ در یمنی یا با منی. آژانس خبری وبلاگ نویسان. آهنگ خفتن حرفی نمی گوید! عکس - حرف - زندگی. خاطرات باور نكردني يك حاج آقا. من و خلوت دل. همراز (نيما and تاني). تو را من چشم در راهم.

pushe.blogfa.com

دستنوشته های شخصی

http://www.pushe.blogfa.com/8510.aspx

دستنوشته های شخصی- اتفاقات روزمره. سمينار اصلاح نژاد گاو! بعد از پست سر گردنه، يكي از رفقا كه اصلا اسمش حسين نيست، ابراز ناراحتي و رنجش نمودند! لذا اينجانب وبلاگ خويشتن را تعطيل نموده تا وانمود نمائيم كه از كرده خود نادم و پشيمانم. اما از اونجايي كه رفاقت ارزش اين لوس بازيا رو نداره، مجددا وبلاگم كار خودشو ادامه ميده. از چند روز پيش دعوتنامه هاي سمينار اومده بود سازمان. قرار بود چهار شنبه براي شركت در سمينار بريم كرج. رئيس هم يكي از ماشيناي سازمانو در اختيارمون گذاشته بود كه به همايش برسيم. مسجد كه ميريم...

pushe.blogfa.com

دستنوشته های شخصی

http://www.pushe.blogfa.com/8512.aspx

دستنوشته های شخصی- اتفاقات روزمره. معاون جدید و مصیبت! براي سازمان يه معاون جديد اومده. مراسم معارفه ايشون- مطابق ساير جلسات با تلاوت قرآن شروع شد. يكي از همكارا قرآن رو برداشت و باز كرد و شروع كرد به خوندن. از شانس معاون تازه وارد، آيه رسيد به جايي كه مي گفت: فاذا اصابتهم مصيبه، قالو انا لله و انا اليه راجعون، يهو سالن جلسات رو خنده برداشت. بعد از قرآن رئيس گفت بايد سوره فجر ميومد به جاي اين آيه! مشاور رئيس هم گفت چون سر و كار معاون جديد با اعتبارات و بودجه هست، منظور از "مصيبت" كمبود بوجه سازمانه!

pushe.blogfa.com

دستنوشته های شخصی

http://www.pushe.blogfa.com/8701.aspx

دستنوشته های شخصی- اتفاقات روزمره. سه روز تنها، بدون همراه. امون از وختي كه آدم اسير تكنولوجي بشه و اين تكنو لوجي يه گوشه از زندگي اين بشر دو پا رو بگيره. البته فقط اين تيكنولوجي همه بد بختي آدما نيس، يه وختايي هستش كه آدم از مشكلات كوچيك كلافه ميشه. عارضم به خدمتتون كه يكي از روزهايي كه مشرف شده بودم خونه پدر خانومم اينا، گوشي تيليفون همراه موبايلم اونجا جا موندش. براي اينه تماسهايي كه بام ميگيرن براشون مزاحمت ايجاد نكنه گفتم كه خاموشش كنن. صبح كه شد از خونه به احمد زنگ زدم و هماهنگ كرديم. جلوي نمايندگي...

pushe.blogfa.com

دستنوشته های شخصی

http://www.pushe.blogfa.com/8611.aspx

دستنوشته های شخصی- اتفاقات روزمره. خدمت صادقانه بخوره تو كمرت! يه بار بعد از ساعت اداري موندم تو سازمان و تا ساعت 1 نصفه شب بكوب كار كردم. به خاطر دو زار و ده شاهيش نبود، انصافا هم فعاليت اضافي بود و . فرداي اون روز يه مقدار كلاسم دير شد و همينجوري يلخي موتورمو گذاشتم تو پياده رو و قفل كردم، از كلاس كه بيرون اومدم كلاه كاسكت و دستكشمو كه روي فرمون موتور بلند كرده بودن! خلاصه يه دفه كه تا بوق سگ مونديم، بيس تومن رفت تو پاچمون! الان يه ذره سرم خلوت شده، تو اين سازمان كوفتي هنوز بهم شام ندادن! من و خلوت دل.