engarak.blogfa.com

bikhod-nevis.blogfa.com

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی - 156

http://www.bikhod-nevis.blogfa.com/post-247.aspx

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی. گریه می کنم زیر نور ستاره ها. باید مدادرنگی هایم را برمی داشتم. و این تنهایی عمیق را. که مثل پیرهنی بی رنگ. فرو می کردم در دهان اتاق. من دخترکی بی قرار شده ام. که حرفهایم شبیه گنجشک های کوچک. به سمت تو پرواز می کنند. من با تو حرف می زنم. چرا که فقط تو می دانی. پروانه های روشنی هستند. که گاهی گیر می افتند میان موهایت. زمین قصه ای طولانی ست. که سطرهایش کشیده می شود روی کوه ها. جهان آنقدر اشک بریزد. که سر برود دریاها. که ماهی های قرمز دلتنگ. جای آدمها را بگیرند. عکس از خودم :).

bikhod-nevis.blogfa.com

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی - 143

http://www.bikhod-nevis.blogfa.com/post-214.aspx

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی. یه چیزهایی هستند که بی دلیل ازشون میترسم و حس بدی بهم میدن،مثل شنیدن. صدای کرنی که تو محرم ها یا مراسم های مذهبی میزنن،یا از این پرپری های رنگی. که اسمشونو نمیدونم و تو حرم ها و مسجدها میبینم،بعضی کارتون های قدیمی مثل. هادی و هدی و الستون و بلستون،اما از بین همه ی اینها این نمایش خیمه شب بازی. مبارک حس خیلی بدی بهم میده،اون صفحه ی سیاه پشتش،صدای مبارک،همه چیز. این نمایش سنتی منو میترسونه و غم دنیا رو میریزه تو دلم،انقدر که نمیتونم تحملش. یا از اونجا فرار کنم! در جان و دلی.

bikhod-nevis.blogfa.com

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی - 157

http://www.bikhod-nevis.blogfa.com/post-248.aspx

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی. بلند می شوی از خواب های بی تختت. دلت عجیب گرفته عجیب تر بختت. که هرچه را که نداری خدا نخواسته است. یکم تیر 1393 20:52 بهناز باغساز. انجمن حمایت از حیوانات. دیگر چیزی باقی نمانده. وقتی زبانم می ایستد. انگشتها و اشاره ها. نخت جمشید بعد از آوارم. خوابهای یک خرس قطبی. برای یک بت بی رحم. در جان و دلی. هیچ سکوتی فریاد نیست. کفرش همه ایمان شد. تلخ همچون چای سرد.

bikhod-nevis.blogfa.com

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی - 146

http://www.bikhod-nevis.blogfa.com/post-217.aspx

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی. این خوبه که. تو هر شرایط. میشه هنوزم. شاعرت باشم. باید بگم.تنها به تو اما. قسمت نمیشه. زائرت باشم. یازدهم دی 1392 21:0 بهناز باغساز. انجمن حمایت از حیوانات. دیگر چیزی باقی نمانده. وقتی زبانم می ایستد. انگشتها و اشاره ها. نخت جمشید بعد از آوارم. خوابهای یک خرس قطبی. برای یک بت بی رحم. در جان و دلی. هیچ سکوتی فریاد نیست. کفرش همه ایمان شد. تلخ همچون چای سرد.

bikhod-nevis.blogfa.com

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی - 147

http://www.bikhod-nevis.blogfa.com/post-219.aspx

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی. ما رو از همون بچگی به دیدن تبعیض عادت دادند و بخاطر همین خیلی از مواقع. از کنار همه ی تبعیض های روزمره ی زندگیمون بی تفاوت رد می شیم و سکوت. می کنیم.یادمه تو دوران دبستان تو روزهایی که ولادت حضرت فاطمه یا،حضرت. معصومه بود به دخترایی که اسمشون فاطمه و زهرا یا معصومه بود جایزه میدادند! سر صف اسمشونو صدا میزدن و یه جایزه کوچیک مثل خودکار بهشون میدادن و. تشویق میشدن،جایزه گرفتن حس خیلی خوبی داشت،خب من هم به عنوان یه. و فکر می کردم یعنی اونها دخترای بهتری هستن؟ انگشتها و اشاره ها.

bikhod-nevis.blogfa.com

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی - 159

http://www.bikhod-nevis.blogfa.com/post-253.aspx

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی. عصر پانزدهمین روز از تیر ماه تشنه بود. خودش آمده بود که بمیرد. بی پر و بال از آب مانده ای. که انگار می دانست. میان این همه راه رهگذر. برای تحمل آخرین عذاب آدمی آفریده اند. بیست و یکم تیر 1393 23:16 بهناز باغساز. انجمن حمایت از حیوانات. دیگر چیزی باقی نمانده. وقتی زبانم می ایستد. انگشتها و اشاره ها. نخت جمشید بعد از آوارم. خوابهای یک خرس قطبی. برای یک بت بی رحم. در جان و دلی. هیچ سکوتی فریاد نیست. کفرش همه ایمان شد. تلخ همچون چای سرد.

bikhod-nevis.blogfa.com

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی - 150

http://www.bikhod-nevis.blogfa.com/post-224.aspx

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی. این شب هام بیشتر با خوندن شعرهای افشین صالحی میگذره. یه آرامش خاصی تو نوشته هاش هست که منو میبره به فضای کتاب. بار دیگر شهری که دوست می داشتم. و خیلی برام لذت بخشه. چند تا از نامه های مردی که نام معشوقه اش علاقه بود :). می دانم باور نمی کنی اما. پاییز رفته و زمستان شروع شده. می دانم می خندی. نگفتم که سال به هم می خورد،روز نو نمیشود،فصل شروع نشده. نگفتم که فصل فقط نود روز میشود،سال سیصد و اندی روز. نگفتم که باغ گناه دارد و بهار. نگفتم نرو نرو نرو. می کند برفی باشد. میداند دس...

bikhod-nevis.blogfa.com

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی - 148

http://www.bikhod-nevis.blogfa.com/post-221.aspx

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی. با جمعه نمیشه که روراست بود. یه اجبار از تو نگفتن ببین. واسه حال من گریه خیلی کمه. غرورم شبیه یه بهمن توو کوه. بگو آخر گریه هام ،گریه نیس. بگو تا کجا با غمت راه بیام. توو خوابام هنوزم همون عاشقی. توو دستای سردم که ها می کنی. ولی دستمو مثل تکرار یه مرگ. توو هر عصر جمعه -. توو هر عصر جمعه دعات کردمو. همه زندگیمو واست خواستم. تو رو از خدا نه. فقط من خدامو ازت خواستم. تموم دلت واسه اون -. تموم وجودت تمن ا بشه. ولی آخر هر ترانه ت بگی. خدایا نذار بغض اون وا بشه. انگشتها و اشاره ها.

bikhod-nevis.blogfa.com

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی - 160

http://www.bikhod-nevis.blogfa.com/post-256.aspx

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی. چهاردهم شهریور 1393 16:23 بهناز باغساز. انجمن حمایت از حیوانات. دیگر چیزی باقی نمانده. وقتی زبانم می ایستد. انگشتها و اشاره ها. نخت جمشید بعد از آوارم. خوابهای یک خرس قطبی. برای یک بت بی رحم. در جان و دلی. هیچ سکوتی فریاد نیست. کفرش همه ایمان شد. تلخ همچون چای سرد.

bikhod-nevis.blogfa.com

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی - 142

http://www.bikhod-nevis.blogfa.com/post-212.aspx

غروب کردم تا هر غروب گریه کنی. و شعر سکته ی نیمه خفیف شاعری ست. زیر زبانش گیر می کنی. بیست و نهم آذر 1392 12:3 بهناز باغساز. انجمن حمایت از حیوانات. دیگر چیزی باقی نمانده. وقتی زبانم می ایستد. انگشتها و اشاره ها. نخت جمشید بعد از آوارم. خوابهای یک خرس قطبی. برای یک بت بی رحم. در جان و دلی. هیچ سکوتی فریاد نیست. کفرش همه ایمان شد. تلخ همچون چای سرد.