filstory.blogspot.com

ulduzlaar.persianblog.ir

....Ulduzlaar....

http://ulduzlaar.persianblog.ir/post/543

هنوز در شرکت اینترنت نداریم. یعنی اینترنت مشترک با همکارم داریم که سرش دعوا هم داریم. از وقتی بی اینترنت شده ام, بیشتر به کارهام می رسم . برادرم از این شهر شلوغ رفت ولایت و من تنها شده ام و حسابی به کیرپی حسودی می کنم و یه وقتایی هم از شدت حسودی بداخلاقی می کنم. فعلا همین. کار پیش اومد و باید برم. . حرفی به من بزن . قصه های یک ماموت. زمزمه های یک مورچه. لحظه های نقره ای من.

tarsamkeashk.persianblog.ir

فهرست را بیفزاییم - ترسم كه اشك در غم ما پرده‌در شود

http://tarsamkeashk.persianblog.ir/post/331

ترسم كه اشك در غم ما پردهدر شود. وبلاگ سه روز پیش. نوشته شده در ۱۳۸۸/۳/٤ساعت ۱٠:٤٩ ‎ق.ظ توسط زنبور نظرات . یک لیوان چای داغ. خدایی که شکست خورد. Raising Yousuf and Noor: diary of a Palestinian mother. قالب های نایت اسکین. Design by : Night Skin.

antnotes.blogspot.com

زمزمه هاي يك مورچه: August 2006

http://antnotes.blogspot.com/2006_08_01_archive.html

زمزمه هاي يك مورچه. سه‌شنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۵. جان من سنگدلی،دل به تو دادن غلط است. بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است. چشم امید به روی تو گشادن غلط است. روی پر گرد به راه تو نهادن غلط است. رفتن اولاست ز کوی تو،ستادن غلط است. جان شیرین به تمنای تو دادن غلط است. تو نه آنی که غم عاشق زارت باشد. چون شود خاک بر آن خاک،گذارت باشد. از سر کوی تو با دیده تر خواهم رفت. چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت. تا نظر می‌کنی از پیش نظر خواهم رفت. گر نرفتم ز درت شام، سحر خواهم رفت. نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت.

tarsamkeashk.persianblog.ir

ترسم كه اشك در غم ما پرده‌در شود

http://tarsamkeashk.persianblog.ir/1388/1

ترسم كه اشك در غم ما پردهدر شود. تست بازیگری امین حیایی از کلاه قرمزی رو که داشتم می دیدم، مدام سرخ و سفید می‌شدم که یک بچه‌ی کوچولو به سن کلاه قرمزی این حرف‌ها رو از کجا بلده و کلی لب گزیدم که واسه‌ی بچه‌هایی که پای تلویزیون نشستن، شنیدن این حرف‌ها خوبیت نداره و در عین حال، خودم هم از خنده غش کرده بودم. راستش من اصلا یاد حمید جبلی هم نیفتاده بودم. نوشته شده در ۱۳۸۸/۱/۱۸ساعت ۱:٠٢ ‎ب.ظ توسط زنبور نظرات . یک هفته روزه‌ی سکوت دارم. قراره فقط در صورت اضطرار حرف بزنم. و خیلی جالبه. چهارم هم این که فهمیدم حرف ...

antnotes.blogspot.com

زمزمه هاي يك مورچه: May 2006

http://antnotes.blogspot.com/2006_05_01_archive.html

زمزمه هاي يك مورچه. شنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۵. به خانه می رفت. و با کلاهی که بر هوا بود. چیزی دزدیدی؟ مادرش پرسید. دعوا کردی باز؟ پدرش گفت. و برادرش کیفش را زیر و رو می کرد. به دنبال آن چیز. که در دل پنهان کرده بود. تنها مادر بزرگش دید. گل سرخی را در دست فشرده کتاب هندسه اش. پیوندهای مربوط به این پیام. دستم را گرفته بود و می کشید. همه عمرم رابیراهه خواهم رفت. پیوندهای مربوط به این پیام. گم کرده ام در هیاهوی شهر. آن نظر بند سبز را. که در کودکی بسته بودی به بازوی من. در اولین حمله ناگهانی تاتار عشق. به همه م...

antnotes.blogspot.com

زمزمه هاي يك مورچه: March 2007

http://antnotes.blogspot.com/2007_03_01_archive.html

زمزمه هاي يك مورچه. چهارشنبه، اسفند ۲۳، ۱۳۸۵. به یاد سالهای پیش. چشمم را چه کنم. که به حبس ابد غبار نگاهت محکومند؟؟؟؟ آخیشاز حبس در اومدم. امسال با خیال راحت خانه تکانی می کنم،نه اتاق تکانی. هیچ نظری موجود نیست:. پیوندهای مربوط به این پیام. پست‌های قدیمی‌تر. اشتراک در: پست‌ها (Atom). یادآوری مورچگانه، دوستان. ترسم كه اشك در غم ما پرده‌در شود. سمت ِ حیات. به یاد سالهای پیش. اتاقم را تکاندم. دلم. مشاهده نمایه کامل من.

antnotes.blogspot.com

زمزمه هاي يك مورچه: January 2007

http://antnotes.blogspot.com/2007_01_01_archive.html

زمزمه هاي يك مورچه. یکشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۸۵. تا مدتها باورم نمی شد که این خونه،خونه منه.مسئولش منم.اگه جایی می رم به اینجا باید برگردم. توی آشپزخونه اش دنبال وسایل خونه بابا اینا نباید برگردم.دیگه قابلمه قرمزه مال خورش نیست.دیگه نباید دنبال سبد زردا واسه میوه بگردم.اینجا قابلمه ها مشکیه.سبدا. آبیهکمدا همه اش مال منه.مسئول جمع کردن کل خونه هم تقریبا منم.دیگه مسئولیتم فقط به یه اتاق محدود نمی شه که اونم بذارم واسه آخر هفته ها و به مامان بگم به خدا پنجشنبه جمعه جمعش می کنم. یهو صدای قار و قور شکمت میاد. اینجا...

shaziasm.blogfa.com

پیکسل

http://www.shaziasm.blogfa.com/8906.aspx

چند روزه دل دیوونه میگیره همش بهونه. آتیشم میزنه هر شب جای خالیت توی خونه. دل من هواتو داره دیگه طاقت نمیاره. این دل همیشه گریون مثه ابرای بهاره. نگو که رفتن تو سهم منه. دل من طاقت نداره میشکنه. نگو که باید جدا شیم نگو قسمت من و تو رفتنه. عجیب دلم این روزها این آهنگ شادمهر رو می خونه! با اینکه حالم خوبه ولی باز هوای این آهنگو دارم.یه بچگیه باحالی داشتم موقع گل کردنش! نوشته شده توسط شهرزاد 18:14 سه شنبه سی ام شهریور ۱۳۸۹. جای همه خالی من ۶ روز شمال بودم. فعلا" تو حال و هوای شمالم. از آزادانه زندگی کردن لذ...

antnotes.blogspot.com

زمزمه هاي يك مورچه: May 2007

http://antnotes.blogspot.com/2007_05_01_archive.html

زمزمه هاي يك مورچه. یکشنبه، اردیبهشت ۳۰، ۱۳۸۶. چون درختی در صمیم ِ سرد و بی ابر ِ زمستانی،. هر چه برگم بود و بارم بود؛. هر چه از فرّ ِ بلوغ ِ گرم ِ تابستان و میراث ِ بهارم بود؛. هر چه یاد و یادگارم بود؛. چون درختی در زمستانم. بی که پندارد بهاری بود وخواهد بود. دیگر اکنون هیچ مرغ ِ پیر یا کوری. درچنین عریانی ِ انبوهم ،آیا لانه خواهد بست؟ دیگر آیا زخمه های هیچ پیرایش،. با امید روزهای سبز آینده،. خواهدم این سوی و آن سو خست؟ چون درختی اندر اقصای زمستانم. ریخته دیری ست،. هر چه بودم یاد. هرگز و هرگز،. اصولا تو...

antnotes.blogspot.com

زمزمه هاي يك مورچه: October 2006

http://antnotes.blogspot.com/2006_10_01_archive.html

زمزمه هاي يك مورچه. دوشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۵. دیشب فکر می کردم. به محض اینکه آدما،به این موضوع پی ببرند که خوشبختی یه واژه نسبی است،95 درصد مردم کره زمین احساس خوشبختی می کنن. پیوندهای مربوط به این پیام. چهارشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۸۵. امروز صبح که می اومدم سر کار،تو رادیوی ماشین این شعرو شنیدم که با حال و هوای بارون صبح اساسی جور در می اومد:تقدیم به پاییز عزیز. آسمانش را گرفته تنگ درآغوش. ابر با آن پوستين سرد نمناکش. روز و شب تنهاست. با سکوت پاک غمناکش. جامه اش شولای عريانی ست. ور جز اينش جامه ای بايد. دختر: نه&#...