hadi-jamshidi2.blogfa.com

mds45.blogfa.com

کارامازوف

http://www.mds45.blogfa.com/8811.aspx

به من آرامش بده، تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم. دلیری ده، تا تغییر دهم آنچه را می توانم تغییر دهم. بینش ده، تا تفاوت این دو را بدانم. مرا فهم ده، تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند. نوشته شده در یکشنبه ۱۱ بهمن۱۳۸۸ساعت ۱۹:۳۵ بعد از ظهر توسط مجید. به بازي ماند اين چرخ مست که بازي بر آرد به هفتاد دست. زماني به باد و زماني به ميغ زماني به خنجر زماني به تيغ. نوشته شده در پنجشنبه ۱ بهمن۱۳۸۸ساعت ۱۸:۳۶ بعد از ظهر توسط مجید. کتاب وکتابخوانی را . طراح قالب pars theme.

mds45.blogfa.com

کارامازوف

http://www.mds45.blogfa.com/9003.aspx

فتوت را از درخت یاد بگیر سنگش میزنند میوه می اندازد. نمیدانم چه بگویم بعد از این همه غیبت. نوشته شده در دوشنبه ۲ خرداد۱۳۹۰ساعت ۲۱:۳۲ بعد از ظهر توسط مجید. کتاب وکتابخوانی را . طراح قالب pars theme. کد موسیقی در نایت اسکین.

mds45.blogfa.com

کارامازوف

http://www.mds45.blogfa.com/8805.aspx

شعر دیگری از زنده یاد فریدون مشیری. نرسيده ست به هم . از دل و ديده ، گرامی تر هم. آری ، ز دل و ديده گرامی تر :. زين همه گوهر پيدا و نهان در تن و جان ،. بی گمان دست گرانقدرتر است . هر چه حاصل كنی از دنيا ،. هر چه اسباب جهان باشد ، در روی زمين ،. دست دارد همه را زير نگين! سلطنت را كه شنيده ست چنين؟ شرف دست همين بس كه نوشتن با اوست! خوشترين مايه دلبستگي من با اوست . در فروبسته ترين دشواری ،. در گرانبارترين نوميدی ،. بارها بر سرخود ، بانگ زدم :. هيچت ار نيست مخور خون جگر ،. بيستون را ياد آر ،. دست در دست كسی.

mds45.blogfa.com

کارامازوف

http://www.mds45.blogfa.com/8809.aspx

وقتی ببخشی همه را خصوصا خودت را آن زمان احساس میکنی که آرام شده ای. دیگر به خودت نمی پیچی و به خودت زخم نمی زنی. می دانی که چیزهای زیادی هست که خارج از کنترل توست که نمیتوانی مهارشان کنی. اصلا اصل همین است که نتوانی مهارشان کنی و در موقعیت های غیر منتظره قرار بگیری و بدون قضاوت در حوادث فقط آنها را تجربه کنی و حتی با غیر متعارف ترین آنها کنار بیایی. وقتی در مقابل رخدادی خودت را مقصر ندیدی دوباره آرامش در دل و ذهن تو جوانه میزند . عجب بازیهایی دارد این روزگار وچه مردمانی و چه حوادثی. کتاب وکتابخوانی را .

mds45.blogfa.com

کارامازوف

http://www.mds45.blogfa.com/8903.aspx

شعر : دکتر شفیعی کدکنی. به کجا چنین شتابان. گون از نسیم پرسید. دل من گرفته زینجا. ز غبار این بیابان. به کجا چنین شتابان. گون از نسیم پرسید. دل من گرفته زینجا. ز غبار این بیابان. همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم. چه کنم که بسته پایم. به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد،بجز این سرا، سرایم. سفرت به خیر اما. تو و دوستی خدا را. چو از این کویر وحشت، به سلامتی گذشتی. به شکوفه ها به باران. برسان سلام ما را. برسان سلام ما را. برسان سلام ما را. نوشته شده در شنبه ۱۵ خرداد۱۳۸۹ساعت ۲۰:۳۳ بعد از ظهر توسط مجید.

mds45.blogfa.com

کارامازوف -

http://www.mds45.blogfa.com/post-84.aspx

تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی نادانم. برای این مینویسم که فقط احساس بودن داشته باشم. مثل غذای سرد شده میمانم. که نه به درد خوردن میاد نه دل دور ریختن رو دارم. فقط حسرت اینکه میتونست خورده بشه اما نشد. بازم چه زود دیر شد. نوشته شده در سه شنبه ۱۷ فروردین۱۳۹۵ساعت ۱:۴۶ قبل از ظهر توسط مجید. کتاب وکتابخوانی را . طراح قالب pars theme. کد موسیقی در نایت اسکین.

mds45.blogfa.com

کارامازوف - اکنون تو رفته ای

http://www.mds45.blogfa.com/post-78.aspx

اکنون تو رفته ای. پشت سرت را نگاه نکن فقط به روبرو و آینده نگاه کن ببین چه کردی؟ خوشبختی یک حسه فقط باید احساسش کنی نه میتوان انتقال داد نه میتوان بیانش کرد فقط احساس. نوشته شده در شنبه ۱۱ اردیبهشت۱۳۸۹ساعت ۲۰:۴۹ بعد از ظهر توسط مجید. کتاب وکتابخوانی را . طراح قالب pars theme. کد موسیقی در نایت اسکین.

mds45.blogfa.com

کارامازوف - مادر (فریدون مشیری)

http://www.mds45.blogfa.com/post-30.aspx

تاج از فرق فلک بر داشتن جاودان آن تاج بر سر داشتن. در بهشت آرزو ره یافتن هر نفس شهدی به ساغر داشتن. روز در انواع نعمت ها و ناز شب بتی چون ماه در بر داشتن. صبح از بام جهان چون آفتاب روی گیتی را منور داشتن. شامگه چون ماه رویا آفرین ناز بر افلاک و اختر داشتن. چون صبا در مزرع سبز فلک بال در بال کبوتر داشتن. حشمت و جاه سلیمان داشتن شوکت و فر سکندر داشتن. تا ابد در اوج قدرت زیستن ملک هستی را مسخر داشتن. بر تو ارزانی که ما را خوشتر است لذت یک لحظه مادر داشتن. کتاب وکتابخوانی را . طراح قالب pars theme.

mds45.blogfa.com

کارامازوف - شعر : دکتر شفیعی کدکنی

http://www.mds45.blogfa.com/post-81.aspx

شعر : دکتر شفیعی کدکنی. به کجا چنین شتابان. گون از نسیم پرسید. دل من گرفته زینجا. ز غبار این بیابان. به کجا چنین شتابان. گون از نسیم پرسید. دل من گرفته زینجا. ز غبار این بیابان. همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم. چه کنم که بسته پایم. به کجا چنین شتابان؟ به هر آن کجا که باشد،بجز این سرا، سرایم. سفرت به خیر اما. تو و دوستی خدا را. چو از این کویر وحشت، به سلامتی گذشتی. به شکوفه ها به باران. برسان سلام ما را. برسان سلام ما را. برسان سلام ما را. نوشته شده در شنبه ۱۵ خرداد۱۳۸۹ساعت ۲۰:۳۳ بعد از ظهر توسط مجید.