tamashagaheraz-20.blogfa.com
آستان جانان
http://www.tamashagaheraz-20.blogfa.com/1392/11
برآستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد. زیباترین غزل حافظ از نظر شما کدومه؟ سلام به همه دوستان عزیزی که به وبلاگم سر می زنند بعد از یه غیبت خیییییییییلی طولانی اومدم در خدمتتون با یه پست متفاوت . خب دوستان خیلی دوست دارم بدونم از دید شما زیباترین غزلی که از حافظ به گوشتون رسیده چی هس؟ اگه کسی خاطره ای هم با اشعاره حافظ داره خیلی خوشحال می شم بشنوم اگر چه که. شعر حافظ همه بیت الغزل . تاريخ : سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲ 18:15 نویسنده : سهیلا. دل نوشته های یک مینی نویسنده.
tamashagaheraz-20.blogfa.com
آستان جانان - حافظ -تصادفی!!!!
http://www.tamashagaheraz-20.blogfa.com/post/77
برآستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد. در رهگذر کیست که. دامی ز بلا نیست. چون چشم تو دل میبرد از گوشه نشینان. همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست. روی تو مگر آینه لطف الهیست. چنین است و در این روی و ریا نیست. نرگس طلبد شیوه چشم تو زهی چشم. مسکین خبرش از سر و در دیده حیا نیست. از بهر خدا زلف. صد عربده با باد صبا نیست. بی روی تو ای شمع دل افروز. در بزم حریفان اثر نور و صفا نیست. تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است. جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست. دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر.
tamashagaheraz-20.blogfa.com
آستان جانان - دست عشق
http://www.tamashagaheraz-20.blogfa.com/post/74
برآستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد. دست عشق از دامن دل دور باد! میتوان آیا به دل دستور داد؟ میتوان آیا به دریا حکم کرد. که دلت را یادی از ساحل مباد؟ موج را آیا توان فرمود: ایست! باد را فرمود: باید ایستاد؟ آنکه دستور زبان عشق را. بیگزاره در نهاد ما نهاد. خوب میدانست تیغ تیز را. در کف مستی نمیبایست داد. تاريخ : سه شنبه نهم مهر ۱۳۹۲ 21:24 نویسنده : سهیلا. تو میدانی اگر گاهی دست در طاعت تو ندارم.همیشه دل در گرو تو دارم. مرابپذیر! دل نوشته های یک مینی نویسنده. استاد همه چی دون.
tamashagaheraz-20.blogfa.com
آستان جانان
http://www.tamashagaheraz-20.blogfa.com/1392/05
برآستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد. شب قدر بر استان جانان. شکر بابت همه مهربانی هایت. "چه شکر گویمت ای کارسازبنده نواز؟ اما آن همه خوبی های تو مرا از انجام کارهای بدی که تو از من می دانی باز نداشت وعجیب تروشگفت انگیزتراین آنست که تو باز هم لطف و کرمت را بر من دریغ نکردی و گفتی "صدبار اگرتوبه شکستی باز آ". باز شب قدر شد بازهم شب سرنوشت باز هم شب تقدیر بازم پشیمانی من و بخشش تو خدایا! بهتر از تو چه کسی پیداکنم؟ جز تو به که روی اورم؟ دل نوشته های یک مینی نویسنده. استاد همه چی دون.
tamashagaheraz-20.blogfa.com
آستان جانان - سالروز حافظ
http://www.tamashagaheraz-20.blogfa.com/post/75
برآستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد. سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی. خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی. دعای صبح و آه شب کلید گنج مقصود است. بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی. قلم را آن زبان نبود که سر عشق گوید باز. ورای حد تقریر است شرح آرزومندی. الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور. پدر را بازپرس آخر کجا شد مهر فرزندی. جهان پیر رعنا را ترحم در جبلت نیست. ز مهر او چه میپرسی در او همت چه میبندی. همایی چون تو عالی قدر حرص استخوان تا کی. سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی.
royaieshab.blogfa.com
رویای شب - ضد
http://www.royaieshab.blogfa.com/post/125
رویاهایم در سکوت شب. آنقدر فریبکار که ان را ( خود) پنداشتهام. من از خود برای تو شکایت آورده ام. فاضل نظری کتاب ضد. پ ن: این کتاب رو بهترین دوستم در روز تولدم بهم هدیه دادن و با تمام وجودم ازش تشکر میکنم. نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۲ساعت 21:51 توسط MSM. یکی از پریای شاملو. چه فرق مي کند باد از کدام طرف مي وزد؟ حرف هایی برای گفتن.
royaieshab.blogfa.com
رویای شب -
http://www.royaieshab.blogfa.com/post/119
رویاهایم در سکوت شب. کاش غم و غصه هم قیمت داشت. و جریمة غصهها را. به حساب آنان میریختیم. سیاستمدارها هم روزی بزرگ میشوند. مثل گل مصنوعی قشنگ میشود. هر چیز مجانی که ارزش خوردن ندارد. نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 19:33 توسط MSM. یکی از پریای شاملو. چه فرق مي کند باد از کدام طرف مي وزد؟ حرف هایی برای گفتن.
royaieshab.blogfa.com
رویای شب
http://www.royaieshab.blogfa.com/1392/11
رویاهایم در سکوت شب. حالا که تو رفته یی می فهمم. دست های تو بود. که به نان طعم می داد. پنیر را به سفیدی برف می کرد. و روز می آمد و سر راهش با ما می نشست.-. حالا که تو رفته یی. و ملال غروبی نان را قاچ می کند. و عجیب که شمس ام می خوانند. نوشته شده در چهارشنبه سی ام بهمن ۱۳۹۲ساعت 20:52 توسط MSM. کشتزار تلههای انفجاری ست. در هیچ جبهه نجنگیدهام. اما کسی که در پی هم کشته شد. از من چه مانده. جز تکه چوپ پرچم آزادی. نوشته شده در سه شنبه بیست و دوم بهمن ۱۳۹۲ساعت 23:39 توسط MSM. غمخوار من به خانه ی غم ها خوش آمدی.
tamashagaheraz-20.blogfa.com
آستان جانان - زان یار دلنوازم...
http://www.tamashagaheraz-20.blogfa.com/post/79
برآستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد. زان یار دلنوازم شکریست با شکایت. گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت. بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم. یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت. رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس. گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت. در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا. سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت. چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی. جانا روا نباشد خون ریز را حمایت. در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود. از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت. ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم.
tamashagaheraz-20.blogfa.com
آستان جانان - کاش می شد
http://www.tamashagaheraz-20.blogfa.com/post/76
برآستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد. کاش می شد که کسی می آمد. این دل خسته ی ما را می برد. چشم ما را می شست. راز لبخند به لب می آموخت. کاش می شد دل دیوار پر از پنجره بود. و قفس ها همه خالی بودند. و نسیم روی آرامش اندیشه ی ما می رقصید. کاش می شد که غم و دلتنگی. راه این خانه ی ما گم می کرد. و دل از هر چه سیاهی ست رها می کردیم. و سکوت جای خود را به هم آوائی ما می بخشید. و کمی مهربان تر بودیم. کاش می شد دشنام، جای خود را به سلامی می داد. گل لبخند به مهمانی لب می بردیم. بردن غم از دل.