kalek.blogfa.com

eleena.blogfa.com

مترسک

http://www.eleena.blogfa.com/8511.aspx

تنها مردن هم زیباست باکی ندارم از تنها مردن .غربت تنها یارم چه تنها بود . تنها با ما تنهایی. تنها یارم همراهم رفیقم تنها بود . و من این را حس می کردم وقتی که او تنهایی را برای خود. خرید و تنها و بی کس. داخل یک استخری از آرامش و خاک خوابید فهمیدم تنهایی مال اوست . وتنهایی را اگر کسی دوست می دارد باید اورا نیز دوست داشته باشد .تنهایی و بی کس رفتنش. غیر قابل باور بود یعنی تنهایی ام با تنها شدنم کنار نمی آمد جنگ و ستیز بین من و تنهایی ام. تنها یارم در تنهایی اش مرا نیز مهمان می کند. وبه من می گوید. یکدفعه به...

taksarnevesht2008.blogfa.com

تنهای تنها

http://www.taksarnevesht2008.blogfa.com/8809.aspx

زندگی چون قفسی است. قفسی تنگ ، پر از تنهایی. و چه خوب است. لحظه غفلت آن زندانبان. بعد از آن هم پرواز. من زهرا متولد یه روز زمستونی برفی از دی ماه 1367 هستم. زیبایی را حس کن. پنجره سپید خونه ما. چشم من بیا منو یاری بکن .گونه هام خشکیده شد کاری بکن. غیر گریه مگه کاری میشه کرد؟ کاری از ما نمیاد زاری بکن. هرچی دریا رو زمین داره خدا، با تموم ابرای آسمونا، کاشکی میداد همه رو به چشم من، تا چشام به حال من گریه کنن. دل هیشکی مث من غم نداره .مث من غربت و ماتم نداره. حالا که گریه دوای دردمه چرا چشمم اشکشو کم میاره؟

taksarnevesht2008.blogfa.com

تنهای تنها

http://www.taksarnevesht2008.blogfa.com/8903.aspx

زندگی چون قفسی است. قفسی تنگ ، پر از تنهایی. و چه خوب است. لحظه غفلت آن زندانبان. بعد از آن هم پرواز. من زهرا متولد یه روز زمستونی برفی از دی ماه 1367 هستم. زیبایی را حس کن. پنجره سپید خونه ما. بعضی وقتا یه تلنگر ، یه تغییر تورو به خودت میاره . وقتی به خودت اومدی تازه می فهمی. تازه می فهمی کجایی.در چه حالی. تازه می فهمی چقدر دنیا و همه چیزاش بی ارزشه. تازه می فهمی چقدر راحت همه چیز می تونه تغییر کنه. شرایط چقدر راحت می تونه عوض بشه و تورو به حال خودت رها کنه . و جای بدش اینجاست که اگه نتونی.

taksarnevesht2008.blogfa.com

تنهای تنها

http://www.taksarnevesht2008.blogfa.com/9002.aspx

زندگی چون قفسی است. قفسی تنگ ، پر از تنهایی. و چه خوب است. لحظه غفلت آن زندانبان. بعد از آن هم پرواز. من زهرا متولد یه روز زمستونی برفی از دی ماه 1367 هستم. زیبایی را حس کن. پنجره سپید خونه ما. کاشکی وقتهایی که شادیم ، وقتی توی خوشی ها غرق میشیم، وقتی صدای خنده هامون به آسمون میره. یادمون باشه کسی که بهترین لحظه هاروبهمون هدیه کرده میتونه بدترین لحظه هارو هم به ما هدیه کنه. دوشنبه بیست و ششم اردیبهشت 1390 ساعت 10:16 توسط زهرا.

eleena.blogfa.com

مترسک

http://www.eleena.blogfa.com/8709.aspx

عشقم امید و تکیه گاهم شبهای پر از ستاره ام رفت. برق نگاهی که شبام رو شفاف می کرد رفت. صدای آرامش بخشی که تو نگرانی و وحشت. آرومم می کرد رفت. دستای گرم و مهربونی که دستام رو نوازش می کرد رفت. اما به جاش غصه های امد که اندازه ای کهکشون بودند. کهکشون بزرگه مگه نه؟ شبها که فکرت پنجه می کشه به دلم اونقدر گریه می کنم تا شاید یه ذره کوچلو کهکشون. غصه هام کوچیک بشه . اما کهکشون هیچ وقت کوچیک نمی شه! نمی دونم چرا اینجوری تنها شدم . نمی دونم چرا نور چراغ ها شبام رو شفاف نمی کنه! من موندمو یه تنهایی قدره نبودنهات.

eleena.blogfa.com

مترسک

http://www.eleena.blogfa.com/8602.aspx

وقتی کناردیوار می شینم و سرم را بهش تکیه می دم . نا خوداگاه یاد. روزایی می افتم که سر. روی شانه هایش می گذاشتم و او با نوازش. مهربانانه من را آرام می کرد . از مهربونی و خوبی. می گفت از روزایی که کنار هم بدون هیچ گونه. ترس و مشغله ی ذهنی و روحی زندگی خواهیم. وقتی نا امید بودم امیدوارم می کرد . وقتی خته و عصبی بودم با چند کلمه. وفتی با چشمان گریان به صورتش نگاه می کردم با یک. لبخند زیبا و ملیح اشکهامو پاک می کرد. و بوسه ای روی گونه هام. می گذاشت و می گفت : نبینم این چشمای سیاه و براق خیس باشند .

eleena.blogfa.com

مترسک - زن دوم

http://www.eleena.blogfa.com/cat-3.aspx

امروز می خوام جبهه بگیرم. و یه کمی از مردا گله کنم حالا اگر مردی با من موافقه. یا مخالف تو نظرات برام بگه. تا حالا مردایی رو دیدید که تا حد انفجار حرصت رو در میارند. حتی می تونم با کمال صراحت. و اعتماد به نفس بگم که فقط اسم مرد رو همراه دارند. اگه یه خورده هم بهشون رو بدی که دیگه دم از زن دوم می زنند آخ چه دلم می خواد. وا این چه حرفیه می زنی؟ سینه سژر می کنند باد به قبقب می ندازند که:. سنت پیغمبرمونه - خدا و پیغمبراین حق رو به مرد داده تو می گی نه؟ آقای محترم این قسمت پست ما : دروغ می گه در حد تیم ملی.

taksarnevesht2008.blogfa.com

تنهای تنها

http://www.taksarnevesht2008.blogfa.com/8911.aspx

زندگی چون قفسی است. قفسی تنگ ، پر از تنهایی. و چه خوب است. لحظه غفلت آن زندانبان. بعد از آن هم پرواز. من زهرا متولد یه روز زمستونی برفی از دی ماه 1367 هستم. زیبایی را حس کن. پنجره سپید خونه ما. گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد. و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض تا بیاید از راه. از خم پیچک نیلوفرها روی موهای سرت بنشیند. یا که از قطره آب کف دستت بخورد. گاه یک سنجاقک همه معنی یک زندگی است. دوشنبه بیست و پنجم بهمن 1389 ساعت 9:53 توسط زهرا.

taksarnevesht2008.blogfa.com

تنهای تنها

http://www.taksarnevesht2008.blogfa.com/9005.aspx

زندگی چون قفسی است. قفسی تنگ ، پر از تنهایی. و چه خوب است. لحظه غفلت آن زندانبان. بعد از آن هم پرواز. من زهرا متولد یه روز زمستونی برفی از دی ماه 1367 هستم. زیبایی را حس کن. پنجره سپید خونه ما. صدامو ميشنوي. امشب شب بزرگيه.واسه همه يه شب خاصه. امشب كبوتر دلم به سمت آسمونت پرواز كرده.به اميد اينكه آغوشي اون بالا براش بازه. راستي آغوشت باز هست؟ يا اينكه وقتي كبوتر مارو ميبيني دستاي بازتو جمع ميكني؟ رومو كردم به آسمونت.دستامو باز كردم.يعني يه دونه از ستاره هاي محبتت سهم من ميشه؟

taksarnevesht2008.blogfa.com

تنهای تنها

http://www.taksarnevesht2008.blogfa.com/8901.aspx

زندگی چون قفسی است. قفسی تنگ ، پر از تنهایی. و چه خوب است. لحظه غفلت آن زندانبان. بعد از آن هم پرواز. من زهرا متولد یه روز زمستونی برفی از دی ماه 1367 هستم. زیبایی را حس کن. پنجره سپید خونه ما. خدایا روی سخنم با توست. تمام امیدم به توست که مرا از این تاریکی برهانی. بی پناهم .پناهم باش. خسته ام.کمکم کن. نا امیدم.امیدم باش. در مانده ام.درمانم باش. جمعه بیست و هفتم فروردین 1389 ساعت 11:57 توسط زهرا. من شاخه ی تکیده درخت پیر. تو اما جوانه ای بر فراز سرو. من با دلی وصله پینه بسته. تو اما دلی سرشار از جوانی.