mahakmtf.blogfa.com

mahrokhts.blogfa.com

تنهایی های ماهرخ... -

http://www.mahrokhts.blogfa.com/post/165

تقدیم به همه دخترا و پسرایی که تو جامعه بصورت گمنام زندگی میکنند و نفس میکشند. کوله را خواهم بست! دور خواهم شد از این شهر غریب. به دهی خواهم رفت. که در آن آیینه ارزان باشد. هر زمان چهره تکراری من باز گرفت. بی هراس از دلمان بشکنمش. به دهی خواهم رفت. که اگر از سر دلتنگی و غم داد زدم. مردم تلخ خیابانی مان. من از این شهر سفر خواهم کرد. به دهی خواهم رفت. که در آن شب هنگام. بشود بوی خدا را فهمید. بشود پیشانی شاپرکی را بوسید. به دهی خواهم رفت. که نخ پیرهن مردمشان. از گل نسرتن و یاسمن است. و تمام اوج خوشبختی شان.

mahrokhts.blogfa.com

تنهایی های ماهرخ... -

http://www.mahrokhts.blogfa.com/post/162

تقدیم به همه دخترا و پسرایی که تو جامعه بصورت گمنام زندگی میکنند و نفس میکشند. نوشته شده در شنبه نهم آذر ۱۳۹۲ساعت 23:10 توسط بانوی شرقی. من یه ترنس ام تو افم . دختری که سالهاست تو یه جسم مردونه داره زندگی میکنه با تمام آرزوها علاقه ها و با تمام زنانگی ها . امیدوارم همه بچه های ترنس یه روزی به آرزوهاشون برسن انشاا. یه ترنس و کوفی تبارها. مرکز حمایت از تراجنسی های ایرانی.

mahrokhts.blogfa.com

تنهایی های ماهرخ... -

http://www.mahrokhts.blogfa.com/post/173

تقدیم به همه دخترا و پسرایی که تو جامعه بصورت گمنام زندگی میکنند و نفس میکشند. من خدایی دارم، که در این نزدیکی ست. نه در آن بالاها. گاهگاهی سخنی می گوید، با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من. او مرا می فهمد،. او مرا می خواند، او مرا می خواهد. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم بهمن ۱۳۹۲ساعت 22:23 توسط بانوی شرقی. من یه ترنس ام تو افم . دختری که سالهاست تو یه جسم مردونه داره زندگی میکنه با تمام آرزوها علاقه ها و با تمام زنانگی ها . امیدوارم همه بچه های ترنس یه روزی به آرزوهاشون برسن انشاا.

shiringoli.blogfa.com

shiringoli -

http://shiringoli.blogfa.com/post/62

نمیدانم کدامین تابوت توان کشیدن این تن خسته و این دل پر. برای به گور بردن این همه ارزو قبری به چه وسعت لازم است؟ اتشی میخواهم که بسوزد مرا. و خاکسترم را در تابوتی از غبار بپیچد. و به دستان پر توان باد بسپارد. تا قبرم به وسعت اسمان باشد. نوشته شده در ۹۲/۰۴/۲۴ساعت 22:1 توسط شیرین. دل دیوانه ی من به غیر از محبت گناهی ندارد ، خدا داند. شده چون مرغ طوفان که جز بی پناهی ، پناهی ندارد ، خدا داند. منم آن ابر وحشی که در هر بیابان به تلخی سرشکی بیفشاند. به جز این اشک سوزان ، دل نا امیدم گواهی ندارد ، خدا داند.

shiringoli.blogfa.com

shiringoli -

http://shiringoli.blogfa.com/post/48

که رنگای آبی داری. تورای ابر سفید چشمای مهتابی داری. توی دومنت پر از ستاره های مهربون. پر شده از اشک روون. چشمات نزار گریون بشه. ابرای قشنگ تو حیفه نذار بارون بشه. اسمون این دل پر غصه کجا شادی کجا. به خدا دروغه این افسانه مهر و وفا. شده این غصه و غم مهمون هر روزه من. مهربونی با دل من همیشه قهره چرا. چشمات نذار گریون بشه. ابرای قشنگ تو حیفه نذار بارون بشه. اسمون چشمای ما چرا باید گریون باشه. عاشقی و دل فروختن این همه ارزون باشه. چشمات نزار گریون بشه. ابرای قشنگ تو حیفه نذار بارون بشه. Design by : Bahar 20.

shiringoli.blogfa.com

shiringoli -

http://shiringoli.blogfa.com/post/55

همه آدما بعد مرگشون عالم برزخشون شروع میشه. پس چرا من بعد تولدم؟ گل نازم تو با من مهربون باش. واسه چشمام پل رنگين کمون باش. اسير باد و بارونم شب روز. گل اين باغ بی نام ونشون باش. من عاشقی دل خونم. پناه اين دل بی آشيون باش. دلم تنگه تو با من مهربون باش. مثل ابرا دل من پاره پارست. دوباره عطر تو پيچيده در باغ. نفس امشب برام عمر دوبارست. من عاشقی دل خونم. پناه اين دل بی آشيون باش. دلم تنگه تو با من مهربون باش. گل نازم بگو بارون بباره. که چشمات و به ياد من بياره. تماشای تو زير عطر بارون. من عاشقی دل خونم.

shiringoli.blogfa.com

shiringoli -

http://shiringoli.blogfa.com/post/58

چرا هرشب تو رو دارم بدون اینکه حتی یک نفس از من جدا باشی؟ چرا تو جاده گم میشم بدون اینکه حتی لحظه ای از دور پیدا شی؟ چرا از بی تو می ترسم همش دستاتو می گیرم. تو ماهو بردی از شب هام من از بی ماه می میرم. واسه چی تو هنوز توی عمق ترانه هامی واسه چی؟ واسه چی توی هر نفسم تو هنوز باهامی واسه چی؟ مگه نه اینکه دستامو ول کردی نذاشتی با تو دنیامو بسازم. تو رو هر شب به این جاده تاریک و نمناک واسه چی می بازم؟ چرا این جاده می پیچه همش سمت یه بیراهه. چرا من از تو جا موندم چرا دنیا پراز راهه. قالب های فوق جدید بلاگفا.

shiringoli.blogfa.com

shiringoli - مرداب

http://shiringoli.blogfa.com/post/56

میون یه دشت لخت زیر خورشید کویر. مونده یک مرداب پیر توی دست خاک اسیر. منم اون مرداب پیر از همه دنیا جدام. داغ خورشید به تنم زنجیر زمین بپام . من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم. می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم. آرزو داشتم برم تا به دریا برسم. شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم. اولش چشمه بودم زیر آسمون پیر. اما از بخت سیاه راهم افتاد به کویر. چشم من به اونجا بود پشت اون کوه بلند. اما دست سرنوشت سر رام یه چاله کند. توی چاله افتادم خاک منو زندونی کرد. آسمون هم نبارید اونم سرگرونی کرد. Design by : Bahar 20.

shiringoli.blogfa.com

shiringoli -

http://shiringoli.blogfa.com/post/54

مرگ من روزی فرا خواهد رسید. در بهاری روشن از امواج نور. در زمستانی غبار آلود ودور. یا خزانی خالی از فریادو شور. مرگ من روزی فراخواهد رسید. روزی از این تلخ و شیرین روزها. روز پوچی همچون روزان دگر. سایه ای ز امروز ها" دیروز ها. دیدگانم همچو دالانهای تار. گونه هایم همچو مرمر های سرد. ناگهان خوابی مرا خواهد ربود. من تهی خواهم شد از فریاد درد. خاک میخواند مرا هر دم به خویش. میرسند از ره که در خاکم نهند. آه شاید عاشقانم نیمه شب. گل بر روی گور غمناکم نهند. میرهم از خویش ومیمانم ز خویش. روح من چو باد بان قایقی.