masoudy-zist.blogsky.com

paeiz-e-man.blogfa.com

در حیاط کوچک پاییز

http://www.paeiz-e-man.blogfa.com/8801.aspx

در حیاط کوچک پاییز. یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت. دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت. پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد. اما مرا به عمق درونم کشید و رفت. تا از خیال گنگ رهایی رها شوم. بانگی به گوش خواب سکونم کشید و رفت. شاید به پاس حرمت ویرانه های عشق. مرهم به زخم فاجعه گونم کشید و رفت. دیگر اسیر آن من بیگانه نیستم. از خود چه عاشقانه برونم کشید و رفت. از عید به این ور یه جوریم خودمم نمی دونم چخ جوری. نوشته شده در ۸۸/۰۱/۲۲ساعت 11:58 توسط برگ پاییزی. ای واژه ی بی معنی. از قلب تو می روید. پنهان شده ای در من.

paeiz-e-man.blogfa.com

در حیاط کوچک پاییز

http://www.paeiz-e-man.blogfa.com/8804.aspx

در حیاط کوچک پاییز. من در برابر تو کیستم؟ و آنگاه خود را کلمه ای می یابی که معنایت منم. و مرا صدفی که مرواریدم توئی. خود را اندامی که روحت منم. و مرا سینه ای که دلم توئی. و خود را معبدی که راهبش منم. و مرا قلبی که عشقش توئی. و خود را شبی که مهتابش منم. و مرا قندی که شیرینی اش توئی. و خود را طفلی که پدرش منم. و مرا شمعی که پروانه اش توئی. و خود را انتظاری که موعودش منم. و مرا التهابی که آغوشش توئی. و خود را هراسی که پناهش منم. و مرا تنهائی که انیسش توئی. نه ، هیچ کلمه ای میان ما جایی نمی یابد. سه تار و تار.

paeiz-e-man.blogfa.com

در حیاط کوچک پاییز - نامه

http://www.paeiz-e-man.blogfa.com/post-39.aspx

در حیاط کوچک پاییز. سلام حال همه ما خوب است. ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه. که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند . با این. همه عمری اگر باقی بود طوری از کنار زندگی می گذرم که نه. زانوی آهوی بی جفت بلرزد و نه این دل نا ماندگار بی درمان . تا یادم نرفته است بنویسم. سال پر بارانی بود. می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه باز نیامدن است. هر از گاهی ببین انعکاس تبسم رویا. شبیه شمایل شقایق نیست؟ خواب دیده ام خانه ای خریده ام. بی پرده بگویمت. چیزی نمانده است. من. بوی نامه های ک سان من می دهد. سه تار و تار.

paeiz-e-man.blogfa.com

در حیاط کوچک پاییز

http://www.paeiz-e-man.blogfa.com/8806.aspx

در حیاط کوچک پاییز. باز کن نغمهي جانسوزي از آن ساز امشب. تا کني عقدهي اشک از دل من باز امشب. ساز در دست تو سوز دل من ميگويد. من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب. مرغ دل در قفس سينهي من مينالد. بلبل ساز ترا ديده همآواز امشب. زير هر پردهي ساز تو هزاران راز است. بيم آنست که از پرده فتد راز امشب. گرد شمع رخت اي شوخ، من سوخته جان. پر چو پروانه کنم باز به پرواز امشب. گلبن نازي و در پاي تو با دست نياز. ميکنم دامن مقصود پر از ناز امشب. کرد شوق چمن وصل تو اي مايهي ناز. بلبل طبع مرا قافيهپرداز امشب. سه تار و تار.

paeiz-e-man.blogfa.com

در حیاط کوچک پاییز

http://www.paeiz-e-man.blogfa.com/8905.aspx

در حیاط کوچک پاییز. سلام حال همه ما خوب است. ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه. که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند . با این. همه عمری اگر باقی بود طوری از کنار زندگی می گذرم که نه. زانوی آهوی بی جفت بلرزد و نه این دل نا ماندگار بی درمان . تا یادم نرفته است بنویسم. سال پر بارانی بود. می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه باز نیامدن است. هر از گاهی ببین انعکاس تبسم رویا. شبیه شمایل شقایق نیست؟ خواب دیده ام خانه ای خریده ام. بی پرده بگویمت. چیزی نمانده است. من. بوی نامه های ک سان من می دهد. این دایره ها ...

paeiz-e-man.blogfa.com

در حیاط کوچک پاییز

http://www.paeiz-e-man.blogfa.com/8901.aspx

در حیاط کوچک پاییز. نه غریب است و نه عجیب . واژه ای است شکننده. که دلم را می فرساید . مثل همیشه و هر روزم . همانند مرغکی بی بال و پر و در حسرت پرواز. چون ماهی برای آب . تنها بهانه ای است. که دلم را زنده نگه داشته. تا تو را ببيند . مثل همیشه و هر روزم . تا تو را برای همیشه در وجودم حس کنم . دل تنگم با تو آرام خواهد گرفت ؟ نوشته شده در ۸۹/۰۱/۱۲ساعت 12:50 توسط برگ پاییزی. ای آنکه سربلند مرا آفریده ای. جز پیش آستان تو سر،خم نمی کنم. گر در ازای عشق غم عالمم دهی. با عالمی معاوضه این غم نمی کنم. آماده ام اي دوس...

paeiz-e-man.blogfa.com

در حیاط کوچک پاییز

http://www.paeiz-e-man.blogfa.com/8805.aspx

در حیاط کوچک پاییز. شبی از شب ها. تو مرا گفتی شب باش. من که شب بودم شب هستم شب خواهم بود . به امید آنکه تو فانوس نظرگاه. شب من باشی . نوشته شده در ۸۸/۰۵/۲۱ساعت 21:7 توسط برگ پاییزی. دچار باید بود . دچار یعنی عاشق. و خدا گمشده ای داشت. و خدا یکی بود. و یکی چگونه می توانست باشد؟ هر کسی به اندازه ای که احساسش کنند هست. و خدا کسی که احساسش کند نداشت. در آغاز هیچ نبود کلمه بود و آن کلمه خدا بود. و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود. حرف هایی هست برای کفتن که اکر گوشی نبود نمی گوییم. و حرف هایی هست برای نگفتن.

paeiz-e-man.blogfa.com

در حیاط کوچک پاییز - زیر هشت

http://www.paeiz-e-man.blogfa.com/post-37.aspx

در حیاط کوچک پاییز. م هری بر لب بندی بر پا. دل همه گمراهی و گناه. جان همه خاموشی و خزان. لب نگشودم اما سوختم ساختم. با من خستۀ غم تو بمان. ای که بجز تو. نمانده مرا مگر آه من. من همه شوق تو ام منگر به گناه من. تو تب و تاب رسیدن من به قرار دل. من غم و حسرت و دربدری. دل همه گمراهی و گناه. جان همه خاموشی و خزان. شاه اگر از دل رفت و غم پیدا شد. با من خسته غم تو بخوان. ای که بجز تو نمانده مرا. من همه شوق تو ام منگر به گناه من. تو تب و تاب رسیدن من. من غم و حسرت و دربدری تو پناه من. از تو موج ام با تو دریا.

paeiz-e-man.blogfa.com

در حیاط کوچک پاییز

http://www.paeiz-e-man.blogfa.com/8707.aspx

در حیاط کوچک پاییز. خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن. ببين هم گريه هام از عشق .چه زندوني برام ساختن. خداحافظ گل پونه .گل تنهاي بي خونه. لالايي ها ديگه خوابي به چشمونم نمي شونه. يكي با چشماي نازش دل كوچيكمو لرزوند. يكي با دست ناپاكش گلاي باغچمو سوزوند. تو اين شب هاي تو در تو . خداحافظ گل شب بو. هنوز آوار تنهايي داره مي باره از هر سو. خداحافظ گل مريم .گل مظلوم پر دردم. نشد با اين تن زخمي به آغوش تو برگردم. نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم. از اين فصل سكوت و شب غم بارونو بردارم. مرا هم گريه ميبايد.

paeiz-e-man.blogfa.com

در حیاط کوچک پاییز

http://www.paeiz-e-man.blogfa.com/8904.aspx

در حیاط کوچک پاییز. روزي ما دوباره كبوترهايمان را پيدا خواهيم كرد. و مهرباني دست زيبايي را خواهد گرفت. روزي كه كمترين سرود. روزي كه ديگر درهاي خانه ها را نمي بندند. قفل افسانه اي است. براي زندگي بس است. روزي كه معناي هر سخن دوست داشتن است. تا تو بخاطر آخرين حرف دنبال سخن نگردي. روزي كه آهنگ هر حرف ،زندگي است. تا من بخاطر آخرين شعر،رنج جستجوي قافيه نبرم. روزي كه هر حرف ترانه اي است. تا كمترين سرود بوسه باشد. روزي كه تو بيايي ،براي هميشه بيايي. و مهرباني با زيبايي يكسان شود. و من انروز را انتظار مي كشم.