pelil-teater.blogfa.com

bajanbeha.blogfa.com

باجنبه ها

http://bajanbeha.blogfa.com/author-bajanbeha.aspx

وبلاگ جوونای بافرهنگ و باجنبه ایرانی. خوب تويي ديگه از خوشي رسيدن اس ام اس من داري جفتک ميزني. نویسنده : الهه پارسا. ساعت 15:31 روز سه شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۰. سلام به همه دوستان مهربونم . حالتون خوبه؟ از اینکه دوستان میان و نظر میذارن متشکرم . قربون معرفتتون . هوا دیگه سرد شده . لباس های گرم بپوشید که سرما نخورید . همه تونو دوست دارم . می خوام لطفتون رو جبران کنم . پس منتظرم باشید که دارم میام به وبلاگ هاتون سر بزنم . مواظب خودتون باشید دوستان . نویسنده : الهه پارسا. نویسنده : الهه پارسا. می گفت ...

jolfatheater.blogfa.com

وبلاگ رسمی گروه تئاتر جلفا - داوری قاتل

http://www.jolfatheater.blogfa.com/post-9.aspx

وبلاگ رسمی گروه تئاتر جلفا. پست های این وبلاگ توسط (و با تایید) افراد زیر نوشته می شود :. عابدی را پادشاهی طلب کرد. اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم! مگر اعتقادی که دارد در حق من، زیادت کند. آورده اند که داروی قاتل بخورد و بمرد! اگر هنوز برای خندیدن رمقی مانده باشد، این حکایت بهانه خوبی به دست می دهد و چه خوب تر که تا هنوز تلخند لبمان نماسیده است، بپرسیم: به چه چیز در آن می توان خندید؟ به دو رویی عابد که برای نزار جلوه کردن دست به دامن دارو می شود؟ به اشتباه او که دارویی کشنده را می خورد؟ نظریه دیگر ب...

tazzad.persianblog.ir

تضاد

http://tazzad.persianblog.ir/1392/8

هیچ کس مرا نشناخت .نمی شناسد.نخواهد شناخت. خبر فوری : روزهای ندانستن. اواسط روز حس می کنم در میان ندانستن ها در حال غرق شدنم. دلم یک دست می خواست، یک ناجی. میان غرقابه ها نمی دانم چرا می روم در اوایل شب زیر تابوت بسته شده به پرچم. دلم تبل و سنج و آهنگ حاکم بر فضا را می خواست. نمی دانم چرا می خواستم با تمام وجود در تابوت بخوابم ، صدای تبل و شیپور را بشنوم و با این خیال می خندیدم. نداستن ها به پایان نمی رسد اما شب به پایان می رسد و چقدر دلم یک خواب می خواهد. یک خواب بدون بغض. خبر فوری: پایش عمل می خواهد .

tazzad.persianblog.ir

تضاد

http://tazzad.persianblog.ir/1392/5

هیچ کس مرا نشناخت .نمی شناسد.نخواهد شناخت. خبر فوری : خدا با او بود. یه خاطر ترمز یه ماشین مجبور می شوم بیاستم. یه آدم از طرف ماشین به سمتم می یاد. آقا من را می بری تا یه جایی؟ یه نگاه انداختم به تمام قدش. دو زار نمی ارزید. اما واسه من همانه که می خوام. کار من با همین حل میشه. اساسی هم حل میشه. گفت: الان یک ساعت و نیمه دم خیابان ایستادم کسی سوارم نمی کنه. پلیسا تازه شب ولم کردند بدون یه قرون پول. می گم: پلیس که شب کسی را آزاد نمی کنه. چرا گرفته بودنت/. می گه: صبح داد سرا بودم . الکی. می گم : تبرئه شدی؟

jolfatheater.blogfa.com

وبلاگ رسمی گروه تئاتر جلفا

http://www.jolfatheater.blogfa.com/8911.aspx

وبلاگ رسمی گروه تئاتر جلفا. پست های این وبلاگ توسط (و با تایید) افراد زیر نوشته می شود :. عابدی را پادشاهی طلب کرد. اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم! مگر اعتقادی که دارد در حق من، زیادت کند. آورده اند که داروی قاتل بخورد و بمرد! اگر هنوز برای خندیدن رمقی مانده باشد، این حکایت بهانه خوبی به دست می دهد و چه خوب تر که تا هنوز تلخند لبمان نماسیده است، بپرسیم: به چه چیز در آن می توان خندید؟ به دو رویی عابد که برای نزار جلوه کردن دست به دامن دارو می شود؟ به اشتباه او که دارویی کشنده را می خورد؟ نظریه دیگر ب...

bajanbeha.blogfa.com

باجنبه ها

http://bajanbeha.blogfa.com/cat-5.aspx

وبلاگ جوونای بافرهنگ و باجنبه ایرانی. خوب تويي ديگه از خوشي رسيدن اس ام اس من داري جفتک ميزني. نویسنده : الهه پارسا. ساعت 15:31 روز سه شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۹۰. پرسش1 : اگر يک خانوم مشغول رانندگي باشد و ناگهان متوجه شود که ترمز خودرو اش بريده و نمي گيرد چکار مي کند؟ الف ) قبل از اينکه هيچ حادثه اي روي دهد او پشت فرمان سکته کرده و راهي ديار باقي مي شود. قاف ) سعي مي کند يک ايستگاه اتوبوس پيدا کند و با زدن خودرو اش به مردم داخل ايستگاه آن را نگه دارد. نون ) سفره ابوالفضل نذر مي کند که زنده بماند.

theater-caterpillar.blogfa.com

راه واره...

http://www.theater-caterpillar.blogfa.com/8910.aspx

وقتی حوصله گوش کردن به حرفای استاد و نداری این بهترین کاری حتی اگه بد شه. هیچکس نمیاد با من بریم گرامافون؟ 23 نويسنده فاطمه پیراینده. همینجوری داره توش هم میخوره یا هم میزنن؟ مگه ماله خودم نیست پس کی حق داره همش بزنه؟ قاطی کرده خودشم نمیدونه راست بپیچه یا چپ. تف تو روح اون ناکسایی که دارن میگردوننش. من اجازه ندادم اما اونا خودشون اومدن بی رخصت من. از رادیو فردا خسته شدم. از حرفای توش خسته شدم . از شنیدن صحبتای تکراریش خسته شدم. از اینکه از صب تا شب 100 بار بگه 2 نفر بی گناه و اعدام کردن. هی بگه جعفر پناهی.

theater-caterpillar.blogfa.com

راه واره...

http://www.theater-caterpillar.blogfa.com/8906.aspx

فعلا تا یک هفته. چندتا دعا میکنم برای همه اونایی که میان اینجا. دیدن موفقیت های همدیگه. موفق بودن (کار.درس.صحنه تئاتر.نویسندگی.زندگی). با عمو سیامک بودن. سایه پدر و مادر تا اخر عمر. از ته قلبم برای همه بچه های پاتوق و کسایی که میان وبم و دوستام. میخوام.تا اخر عمر. راستی صبرمون بالا بره خیلی خوب میشه ولی من نمیتونم صبرمو بالا ببرم. راستی اگه یه زمانی جنسیتم غیر اینی بود که الان هستم حتما سربازی میرفتم. اینم گفتم بگم جا نیفته. زدم تو اهنگای سیاوش . امیدوارم شنبه همتونو ببینم. برقرار باشی و سبز. لب پاییز و ...