por-helebash.blogfa.com

sodayevasl.blogfa.com

سودای وصل -

http://www.sodayevasl.blogfa.com/post-152.aspx

تمام قندهای دلم را آب کردم برای توتویی که قهوه ات را همیشه تلخ میخوری. اتوبوس با سر و صدای زیادی در حرکت بود. یکی از مسافران پیرمردی بود که دسته گل سرخ بسیار زیبایی در دست داشت. نزدیک او دختر جوانی نشسته بود که مرتب به گل های زیبای پیرمرد نگاه می کرد. به نظر می رسید از آنها خیلی خوشش آمده است. ساعتی بعد اتوبوس توقف کرد و پیرمرد باید پیاده می شد. پیرمرد بدون مقدمه چینی دسته گل را به دختر جوان داد و گفت:. مثل این که شما گل رز دوست دارید . فکر می کنم همسرم هم موافق باشد که گل ها را به شما بدهم. عشق و فقط عشق.

sodayevasl.blogfa.com

سودای وصل - :(

http://www.sodayevasl.blogfa.com/post-149.aspx

از خانه که می آیی دستمالی سفید،اشعار فروغ و تحملی طولانی بیاور احتمال گریه بسیار است. در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر١٠ ساله اى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت. پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟ خدمتکار گفت: 50 سنت. پسر کوچک دستش را در جیبش کرد ، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد . بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عده اى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند،. زنی که سوگند میخورد.

sodayevasl.blogfa.com

سودای وصل - فاجعه

http://www.sodayevasl.blogfa.com/post-148.aspx

از خانه که می آیی دستمالی سفید،اشعار فروغ و تحملی طولانی بیاور احتمال گریه بسیار است. آدم ها می آیند. می میرند و می روند. اما فاجعه ی زندگی تو. آن هنگام آغاز می شود که. آدمی می رود اما نمی میرد! و نبودنش در بودن تو. چنان ته نشین می شود. که تو می میری. در حالی که زنده ای. نوشته شده در سه شنبه نهم مهر ۱۳۹۲ساعت توسط Sama. دلخوشم با غزلی تازه . تولدت مبارك آبجي:* * * * * * * * * * * * * * * * * *. هنوز فکر میکنی با توست. زنی که با خودش حرف میزند و از خواب های بلند پنجره ها ميپرد. وشلیته ای میپوشد و میرقصد.

sodayevasl.blogfa.com

سودای وصل - آقا...به دادم ميرسي؟

http://www.sodayevasl.blogfa.com/post-154.aspx

تمام قندهای دلم را آب کردم برای توتویی که قهوه ات را همیشه تلخ میخوری. نیستم اما پر از دلتنگی ام. به دادم می رسی؟ از کبوترها که می پرسم نشانم. و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟ افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی. پهنه ی آبی ترین دریا. به دادم می رسی؟ ماه نورانی شب های سیاه. ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟ التماسم را به چشمت بسته ام. به دادم می رسی؟ باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم. یک نفر فریاد زد، آقا. به دادم می رسی؟ امشب شهادت امام رضاست. دلم بدجوري هواشو كرده. هنوز فکر میکنی با توست. زنی که سوگند میخورد.

sodayevasl.blogfa.com

سودای وصل - كسي چه ميداند...؟

http://www.sodayevasl.blogfa.com/post-164.aspx

تمام قندهای دلم را آب کردم برای توتویی که قهوه ات را همیشه تلخ میخوری. حوا سیب را برداشت که آدمش را با حوریان تقسیم نکند. نوشته شده در یکشنبه چهارم اسفند 1392ساعتتوسط Sama. هنوز فکر میکنی با توست. زنی که با خودش حرف میزند و از خواب های بلند پنجره ها ميپرد. لباس خوابی را بغل میکنی که خالی ست. وکابوس های زنی را تکان میدهی که تمام کودکی اش را جویده ست. وحالا شبانه مغزش را در کاسه ای بالای سرش می گزارد. وشلیته ای میپوشد و میرقصد. زنی که سوگند میخورد. دست های من به چیدن هیچ سیبی نرسیده اند و. گلچيني از تازه ها.

sodayevasl.blogfa.com

سودای وصل - اتهام...

http://www.sodayevasl.blogfa.com/post-165.aspx

تمام قندهای دلم را آب کردم برای توتویی که قهوه ات را همیشه تلخ میخوری. و چشمانت راز آتش است. و عشقت پیروزی آدمیست. هنگامی که به جنگ تقدیر میشتابد. اندک جایی برای زیستن. اندک جایی برای مردن. و گریز از شهر. که با هزار انگشت. پاکی آسمان را متهم میکند. نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم آبان 1393ساعتتوسط Sama. هنوز فکر میکنی با توست. زنی که با خودش حرف میزند و از خواب های بلند پنجره ها ميپرد. لباس خوابی را بغل میکنی که خالی ست. وکابوس های زنی را تکان میدهی که تمام کودکی اش را جویده ست. وشلیته ای میپوشد و میرقصد.

sodayevasl.blogfa.com

سودای وصل - دلخوشم با غزلی تازه ...

http://www.sodayevasl.blogfa.com/post-161.aspx

تمام قندهای دلم را آب کردم برای توتویی که قهوه ات را همیشه تلخ میخوری. دلخوشم با غزلی تازه . دلخوشم با غزلی تازه همینم کافیست. تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست. قانعم بیشتر ازاین چه بخواهم از تو. گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست. گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم. گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست. تو در آن گستره خورشیدی کن. من همین قدر که گرم است زمینم کافیست. من همین قدر که با حال و هوایت گه گاه. برگی از باغچه ی شعر بچینم کافیست. فکر کردن به تو یعنی غزل شور انگیز. که همین شوق مرا. محمد علی بهمنی ".

sodayevasl.blogfa.com

سودای وصل -

http://www.sodayevasl.blogfa.com/post-150.aspx

از خانه که می آیی دستمالی سفید،اشعار فروغ و تحملی طولانی بیاور احتمال گریه بسیار است. دلم بهانه ات رآ می گیرد. چق در امروز حس میکنم نبودنت رآ . . . صدایت در گوشم می پیچد . . . و من بی اختیار میگویم :. نوشته شده در پنجشنبه هجدهم مهر ۱۳۹۲ساعت توسط Sama. دلخوشم با غزلی تازه . تولدت مبارك آبجي:* * * * * * * * * * * * * * * * * *. هنوز فکر میکنی با توست. زنی که با خودش حرف میزند و از خواب های بلند پنجره ها ميپرد. لباس خوابی را بغل میکنی که خالی ست. وکابوس های زنی را تکان میدهی که تمام کودکی اش را جویده ست.

sodayevasl.blogfa.com

سودای وصل

http://www.sodayevasl.blogfa.com/9212.aspx

تمام قندهای دلم را آب کردم برای توتویی که قهوه ات را همیشه تلخ میخوری. حوا سیب را برداشت که آدمش را با حوریان تقسیم نکند. نوشته شده در یکشنبه چهارم اسفند 1392ساعتتوسط Sama. هنوز فکر میکنی با توست. زنی که با خودش حرف میزند و از خواب های بلند پنجره ها ميپرد. لباس خوابی را بغل میکنی که خالی ست. وکابوس های زنی را تکان میدهی که تمام کودکی اش را جویده ست. وحالا شبانه مغزش را در کاسه ای بالای سرش می گزارد. وشلیته ای میپوشد و میرقصد. زنی که سوگند میخورد. دست های من به چیدن هیچ سیبی نرسیده اند و. گلچيني از تازه ها.