softmath.blogfa.com

fatemeh427.blogfa.com

✖ ░▒▓ دڅــتــړ تیــزهــۅݜ ░▒▓ ✖ - ✖✖ کــــ ـــآرنامه هـــ ـــآ ✖✖

http://www.fatemeh427.blogfa.com/post/42

ک آرنامه ه آ. امروز کارنامه ام رو گرفتم. از نظر خودم نمره ام خوبه و مهم تر از تون از معدل ترم اولم بیشتره. اونم با امتحانای سختی که ما دادیم نمره هام خوبه. بالاخره میتونم یه نفس راحت بکشم. اما گروه ارازل از هم پاشیده شد. چندتا از بچه ها توی تیزهوشان دووم نیاوردن و رفتن مدرسه های عادی . انشالله امسال توی تیزهوشان میمونم و همون دختر تیزهوش باقی می مونم . من و عارفه و زینب میمونیم تیزهوشان و فاطمه و نرجس رفتن مدرسه محبوبی و از زهرا هم خبر ندارم . دلم براشون تنگ میشه :(. تابستون خوبی داشته باشید .

fatemeh427.blogfa.com

✖ ░▒▓ دڅــتــړ تیــزهــۅݜ ░▒▓ ✖ - ✖✖ عیـــ ـــد فطـــ ــــر ✖✖

http://www.fatemeh427.blogfa.com/post/45

عی د فط ر. س لام دوست جونیام. عیدتون مبارک . نماز روزه هاتون قبول. ماه رمضون تموم شده نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت ):). چقدر خوش میگذشت هر روز سحر با فاطمه میرفتیم زیارت جزء خوانی بعد که میرفتیم خونه گشنمون بود و نمیتونستیم چیزی بخوریم. بیشتر شب هاهم عارفه رو میدیدمش و یکم از دلتنگی ام رو برطرف میکرد اما حالا که تموم شد نمیبینمش تا کی رو خودمم نمیدونم . چقدر میخوابیدیم . شب تا صبح بیدار . از اونطرف کل روز خواب . شب و روزمون عوض شده بود. ماه رمضون با اون سختیاش برام خوب و پراز خاطره تموم شد .

fatemeh427.blogfa.com

✖ ░▒▓ دڅــتــړ تیــزهــۅݜ ░▒▓ ✖ - تولد عشقمه

http://www.fatemeh427.blogfa.com/post/53

تولدت مبارک اجی جونم*. ارزوی بهترینارو برات دارم :-). دوشنبه هفدهم آذر 1393ساعت 17:37 نویسنده : ف آط مه :. سلام من فاطمه هستم. دانش آموز مدرسه ی فرزانگان امین (تیزهوشان). به پروفایلم سری بزنید. از خوندن نظراتتون انرژی میگیرم. بدان حوای کسی نمی شوم که به هوای دیگری برود! ع شق ح و ای ایرانے باشکوه ا ست و بزرگ. آدمی را ب رای ه مراهی بر می گزیند که ش ریف ، لای ق ، فروتن و عآش ق باشد. را الکی خرج نمیکنم. د بیر ستآن ف رزان گآن امین آران وبیدگل. زيست شناسي آران و بيدگل. تاریخچه ی اولین هفتمی ها.

fatemeh427.blogfa.com

✖ ░▒▓ دڅــتــړ تیــزهــۅݜ ░▒▓ ✖ - ✖✖ آزادیـــ ـــ ✖✖

http://www.fatemeh427.blogfa.com/post/41

صبح از خواب پا شدم. از بس خوابالو بودم که ساعت یک ربع به 8 رو یک ربع به 9 خوندم. مثل جن از جام پریدم چون ساعت 9 امتحان شروع میشد. حالا که کارامو کرده بودم یه دفعه خواهرم گفت : فاطمه کجا؟ الان که ساعت یه ربع به 8. یهو شل شدم . اومدم نگاه به ساعت کردم دیدم راس میگه . هیچی دیگه آماده که بودم کتابمو دست گرفتم دوتا درس که نخونده بودمو خوندم و یکم ور رفتم تا ساعت 8و25 دقیقه شد و رفتم ایستگاه سرویس. خدارو شکر سرویس زود اومد و رفتیم مدرسه. یکم که نشستیم زنگ خورد و رفتیم بالا امتحان بدیم. ولی خدارو شکر اینهمه راه...

fatemeh427.blogfa.com

✖ ░▒▓ دڅــتــړ تیــزهــۅݜ ░▒▓ ✖ - ✖✖ :-@ ✖✖

http://www.fatemeh427.blogfa.com/post/48

سلام به دوکسای گلم. خیلیا میگن وبتو تغییر بده و وبت کپک زده یکم بهش برس و از این حرفا. والا ازبس درس و کار سرم ریخته اصلا نمیتونم به وبم برسم. یکسره درس و امتحان داریم تعجب نداره چون بالاخره تیزهوشانیم و باید یکسره بخونیم. کلاس زبان و شنا هم که شده قوز بالاقوز. عیدغدیرهم به همه مخصوصا ساداتا مبارک . همچنین عارفه سادات (عضو گروه ارازل). ممنون از بامعرفتایی که بهم سر میزنن . ایشالا سرم خلوت بشه یکیمی از حال و هوای مدرسه و گروه ارازل مینویسم البته اگه دوست داشته باشید. پس نظر بدید درمورد چی بنویسم؟

fatemeh427.blogfa.com

✖ ░▒▓ دڅــتــړ تیــزهــۅݜ ░▒▓ ✖ - ✖✖کــــ ـــارسوق مهـــ ـــارتـــــ ✖✖

http://www.fatemeh427.blogfa.com/post/36

ک ارسوق مه ارت. اومدم از یه روز خوب و خوش دیگه ای براتون تعریف کنم. من برای اولین بار خواب موندم و ساعت 8 بیدار شدم و از سرویس جامونده بودم. تندتند آماده شدم و بابام منو رسوند. وسایلمو گذاشتم و رفتم تو نماز خونه . یه خانومه اونجا بود که تازه حرفاش تموم شده بود. بعد خواهر یکی از بچه ها که دانشجوی دانشگاه تهران بود اومد واسمون حرف زد. بعد از اون رفتیم نشستیم و یه خانومه اومد تا سفره آرایی یادمون بده. منم چون خیلی دوست داشتم خوب یاد بگیرم رفتم جلو نشستم. اصلا حوصله این صحبتارو نداشتم ولی باید تحمل می کردم.

fatemeh427.blogfa.com

✖ ░▒▓ دڅــتــړ تیــزهــۅݜ ░▒▓ ✖ - ٠•●▒░ تــــ ـــولدمـــ ـــمبـــ ـــآرکـــ ــ░▒●•٠

http://www.fatemeh427.blogfa.com/post/44

٠ ت ولدم مب آرک ٠. اینم نوشته ی آجی کوچولو ام :). و اینم اولین کادو از طرف بهترین دوستممممممم فاطمه. حالا همگی خوش بگذرووووووووونید :). حالا همگی بیاین وسط . حالا شمعا رو فوووووووووووووووت می کنمممممم. بفرمایید کیک نوش جان کنید. امید وارم به همگی خوش گذشته باشه. سه شنبه سی و یکم تیر 1393ساعت 16:0 نویسنده : ف آط مه :. سلام من فاطمه هستم. دانش آموز مدرسه ی فرزانگان امین (تیزهوشان). به پروفایلم سری بزنید. از خوندن نظراتتون انرژی میگیرم. بدان حوای کسی نمی شوم که به هوای دیگری برود! را الکی خرج نمیکنم.

fatemeh427.blogfa.com

✖ ░▒▓ دڅــتــړ تیــزهــۅݜ ░▒▓ ✖ - ✖✖کــ ــآرسوق معــ ــارف ۲✖✖

http://www.fatemeh427.blogfa.com/post/51

ک آرسوق مع ارف ۲. بعد از یه مدت طولانی اومدم تا دوباره از یک خاطره خوب بنویسم. روز پنجشنبه 20اذر از ساعت 11 کارسوق ما شروع شد. امسال هم تقریبا مثل پارسال بود.فقط با این تفاوت که چندتا از ارازل نبودن و هفتمی ها هم اضافه شده بودن. وسایل نقاشی رو برداشتیم و رفتیم تو نمازخونه.با عارفه و مریم د و مریم چ باهم تو گروه نقاشی همگانی بودیم. سریع کاغذ و طرحمونو برداشتیم و کم کم من و مریم چ شروع به کشیدن کردیم . عارفه و مریم د از اول گفتن که ما واس رنگ کردنش میایم. ماهم رفتیم پایین وضو بگیریم و نماز. بعد بچه ها نمای...

fatemeh427.blogfa.com

✖ ░▒▓ دڅــتــړ تیــزهــۅݜ ░▒▓ ✖ - ✖کـــارســـوق ریـــ ــآضی و نجـــ ـــوم ََ✖

http://www.fatemeh427.blogfa.com/post/32

کارسوق ری آضی و نج وم. کارسوق ریاضی و نجوم. الان ساعت 12شب روز دهم بهمن ماه هست و من توی نماز خونه ی مدرسه نشستم و دارم خاطره مینویسم. امروز از وقتی که بیدار شدم ذوق داشتم زودتر بیام مدرسه چون کارسوق ریاضی و نجوم برامون گذاشته. بودنساعت 2 بود که بامامانم رفتیم دنبال فاطمه و اونم بامامانش اومد رفتیم مدرسه رسوندنمون. اول. سرکلاس ریاضی نشستیم. یه پاورپوینت شگفتی های ریاضی نشونمون دادن و بعد چندتا تست هوش و. معما یکی از معما هارو من حلش کردم و برنده شدم. انقدر ذوق کرده بودم.ساعت 4 بود که کلاس. سر اینکه چه فی...