paeez1.blogfa.com
فریده کوهیان افضلفریده کوهیان افضل -
http://paeez1.blogfa.com/
فریده کوهیان افضل -
http://paeez1.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
1.5 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
0
SSL
EXTERNAL LINKS
57
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
1.547 sec
SCORE
6.2
فریده کوهیان افضل | paeez1.blogfa.com Reviews
https://paeez1.blogfa.com
فریده کوهیان افضل -
بهانه ای برای بودن - نوژین و سینما
http://www.nojin1385.blogfa.com/post-83.aspx
بهانه ای برای بودن. دیشب رفتیم فیلم شکلات داغ . نوژین: اسم فیلمش چیه؟ من: شکلات داغ . نوژین: من نمیام . چون زبونم میسوزه . من و پدر نوژین:. نوژین: مامان . خاله لیلا (مربی مهدشون) گفته که اگه نزدیک تلویزیون بشینیم چشمامون . عفتونی . عپتونی . عپانی . عپفونی . میشه . من:. نوژین: بله . عپفونی میشه . من یک عکس دارم که طبق پشت نویسش مربوط به بهمن ۷۹ هست . عکسی کنار پدر و مادرم و مربوط به دوران مجردی . نوژین عکس رو برداشته آورده و با بغض میگه: تو چرا رفته بودی مسافرت من رو با خودت نبرده بودی؟ رسما خل میشم) .
بهانه ای برای بودن
http://www.nojin1385.blogfa.com/8907.aspx
بهانه ای برای بودن. نوژین و باز هم نوژین (6). نوژین با دیدن عکس زیر بیان کرد: مگه انار لخبند (لبخند) میزنه مامان؟ من: خب گاهی اوقات لبخند میزنه . نوژین: نه، نباید لخبند بزنه چون آدم نیست . نوژین با دیدن عکس پرسنلی من: مامان، پس پاهات کو؟ نوژین امروز صبح مسابقه ی اسکیت داشت ولی چون تعداد نفرات به حد نصاب نرسید، مسابقه هم برگزار نشد . قرار بود دخترم نفر اول بشه و کلی براش تدارک ببینیم ولی خب نشد دیگه . ما هم به جاش رفتیم بادبادک بازی . شاید لازم باشه بازم اسمش توی گینس ثبت بشه . نوژین و باز هم نوژین (7).
بهانه ای برای بودن
http://www.nojin1385.blogfa.com/8903.aspx
بهانه ای برای بودن. این بچه ی من آخر شاهکار خلقته! ۱- دیروز آخرین جلسه ی کلاس اسکیت مون بود. نوژین اومد کنار زمین و گفت: آب! من نشوندمش رو صندلی و بطری آب رو دادم دستش. خب دیگه تو حلقش رو نگاه نکردم ببینم آب خورده یا نه که! رفت دور زمین و همینجوری که داشت دور میزد دیدم لپش باد کرده اینجوری. داد زدم: آب توی دهنته؟ سرش رو تکون داد و بعد نگاه موذیانه ای به من کرد و بعد آب رو تف کرد وسط زمین و خودش رفت کنار ایستاد و به بچه هایی که میرفتن توی آب و تپ و تپ میخوردن زمین می خندید. اینجوری. آخرش هم خودکار صندوق د...
بهانه ای برای بودن - نوژین و حرفهای تازه
http://www.nojin1385.blogfa.com/post-82.aspx
بهانه ای برای بودن. نوژین و حرفهای تازه. اول از همه بگم که نوژین بالاخره در سه سال و نیمگی تونست حرف (ف) رو تلفظ کنه . باور کنید دیگه نا امید شده بودم از بس که به کیف گفت کیه . به فیل گفت هیل . به کفش گفت کهش . به گفتم گفت گهتم . عصر بود و داشتم یک ایمیل کاری فوری میزدم . نوژین هی میومد توی اتاق و میرفت و میگفت: مامان من آب بخورم؟ من: آره . نوژین: من نقاشی بکشم؟ من: آره . نوژین: من شیر بخورم؟ نوشته شده در جمعه هفتم آبان ۱۳۸۹ساعت توسط مادر. راهنمای بارداری و بچه داری. می نویسم تا باشم. هرگز تنها نخواهی رفت.
بهانه ای برای بودن
http://www.nojin1385.blogfa.com/8911.aspx
بهانه ای برای بودن. سلامي در آستانه ي چهارسالگي. بعد از مدتها اومدم كه آپ كنم . نوژين خيلي بزرگ شده . هم قد كشيده و هم اينكه در كمال ناباوري من! كلي عاقل شده . ديروز يك كارت ويزيت داده به من ميگه مامان بگير اين كارت پورسانته! ميگه وقتي بزرگ شدي خودت ميفهمي! ماشين رو توي پارك سوار بيهقي گذاشتيم و اومديم بيرون كه سوار تاكسي بشيم بريم جايي . يكي از راننده هاي تاكسي كه هميشه اونجا هستن گفت: خانوم تاكسي؟ نوژين با لحن يك آدم چهل ساله گفت: نه آقا! چرا من نميتونم پرباز (پرواز) كنم؟ راهنمای بارداری و بچه داری.
بهانه ای برای بودن - نوژین داره بزرگ میشه
http://www.nojin1385.blogfa.com/post-87.aspx
بهانه ای برای بودن. نوژین داره بزرگ میشه. دیروز کفش خریدم . بعد از مدتها کفش پاشنه بلند خریدم . نوژین به آقای فروشنده: عمو . از این کفشا کوچیکشم داری؟ فروشنده: نه نداریم . نوژین: پس بخر! من: نوژین میخوای بزرگ بشی چه کاره بشی؟ نوژین: دوست دارم مامان بشم . نوژین: تا از این کفشهای تو بپوشم . تق تق صدا بده . من: خب دوست داری کارت چی باشه؟ نوژین: میخوام کیک بکنم . توش همه چی بریزم . (باید بودید و اداهاش رو می دیدید). پدر نوژین به تازگی عینکی شدن . عکس العمل نوژین در اولین دیدار پدر با عینک: وای بابا!
بهانه ای برای بودن - نوژین و باز هم نوژین (6)
http://www.nojin1385.blogfa.com/post-80.aspx
بهانه ای برای بودن. نوژین و باز هم نوژین (6). نوژین با دیدن عکس زیر بیان کرد: مگه انار لخبند (لبخند) میزنه مامان؟ من: خب گاهی اوقات لبخند میزنه . نوژین: نه، نباید لخبند بزنه چون آدم نیست . نوژین با دیدن عکس پرسنلی من: مامان، پس پاهات کو؟ نوژین امروز صبح مسابقه ی اسکیت داشت ولی چون تعداد نفرات به حد نصاب نرسید، مسابقه هم برگزار نشد . قرار بود دخترم نفر اول بشه و کلی براش تدارک ببینیم ولی خب نشد دیگه . ما هم به جاش رفتیم بادبادک بازی . شاید لازم باشه بازم اسمش توی گینس ثبت بشه . راهنمای بارداری و بچه داری.
بهانه ای برای بودن
http://www.nojin1385.blogfa.com/8905.aspx
بهانه ای برای بودن. من و نوژین و زندگی. دخترم اومد بهم لطف کنه. توی پارک بستنی بذاره دهنم . خانوم قاشق پلاستیکی بستنی رو جویده بود . قاشق رو کرد تو حلقم! بعد که با مهربانی! خواست قاشق رو از دهنم بیرون بیاره لبم رو پاره کرد و کلی خون اومد . بعد هم گفت: اشکال نداره مامان، حواسم بود! نوژین خانوم هنوز حرف ( ف) رو نمیتونه تلفظ کنه و میگه ( ه) . خاله ام کلی باهاش تمرین کرد و گفت: نگو تلهان بگو تلفن . نوژین هم میگفت: فففففففففففففففف . تلهان! کلا هرکس میاد خونه ی ما، یا نباید بیاد یا اگه میاد دیگه نباید بره!
بعد از همه - روز شمار راز
http://www.baadazhame.blogfa.com/post-37.aspx
سلام دوباره ناتاشا هستم درباره امروز بايد بگم هوا گرمه و من تازه از يك جلسه آموزش بازار يابي فشرده بيرون آمدهام اما تصميم گرفتم كمي بنويسم. امروز تصميم دارم اگر برسم هر روز از كتاب روز شمار راز بنويسم. ديگه از كتابهاي كه ميخوانم هم حرف بزنم. امروز نوزدهم مرداد است در كتاب راز نوشته شده. وقتي احساس ميكني كه هم اكنون چيزي داري. و احساست آنقدر واقعي است كه انگاري آن را از قبل داشته اي. بر اين باور هستي كه آنرا را دريافت كرده اي. و آن را هم دريافت خواهي كرد. خاطرات آبجی و داداش. نوشي و جوجه هايش.
بعد از همه - مونيكاي بي حوصله
http://www.baadazhame.blogfa.com/post-41.aspx
سلام به همه مخصوصا ناشتاي عزيزم. خوش باشيد و شادددد. نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۸۹ساعت 13:23 توسط ژوزفين دزيره مونيكا مارگريت ناتاشا. خاطرات آبجی و داداش. نوشي و جوجه هايش. یک ترشیده در آرزوی ازدواج. زني با انگشتر فيروزه.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
57
Blog not found :: وبلاگی یافت نشد
ممکن است آدرس وبلاگ را اشتباه وارد کرده باشید و یا وبلاگ حذف شده باشد . شما می توانید این وبلاگ را برای خود ثبت کنید . Powered By : lineblog.ir.
پاییز - M&M Renovations
1662;اییز. It is all about a game. It is all about solving the puzzles and find the secret prize, or the next puzzle. Once you enter the game, there is no way out. You can step out before it is too late, or . If you would like to accept the challenge click here.
آسمون پر ستاره
مرا ببر ز یاد خود . به آسمان نگاه کن. که ابرهای خسته را. به دست باد میدهد. تویی تو آسمان من. منم چو ابر خسته ای. غمین و دل شکسته ای. مرا به دست باد ده. مرا ببر ز یاد خود. که من مسافر دیار دیگرم. چو ابر خسته میروم به دورها. به سوی شهر نور ها. که چشمه های خشک را. که دشت های تشنه را. ز اشک خویش پر کنم. مرا ببر ز یاد خود. چهارشنبه 1 مهر 1388 توسط جوجو پریشون نظرات . گندم تو گواه باش. مرا برای ترساندن آفریدند. پرنده ای بودم که سهمش از من. چهارشنبه 27 خرداد 1388 توسط جوجو پریشون نظرات . این جذر و مد به ناگاه.
پاییز
فریده کوهیان افضل
برچسبها: فریده کوهیان افضل. نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم دی 1392ساعت 13:30 توسط فریده کوهیان افضل. فریده کوهیان افضل فریده کوهیان افضل. برچسبها: فریده کوهیان افضل. نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم دی 1392ساعت 13:29 توسط فریده کوهیان افضل. فریده کوهیان افضل فریده کوهیان افضل. برچسبها: فریده کوهیان افضل. نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم دی 1392ساعت 13:29 توسط فریده کوهیان افضل. برچسبها: فریده کوهیان افضل. نوشته شده در یکشنبه بیست و ششم آبان 1392ساعت 14:18 توسط فریده کوهیان افضل. برچسبها: فریده کوهیان افضل.
دراین مزرعه پاک به جزعشق دگر بذر نکاریم
دراین مزرعه پاک به جزعشق دگر بذر نکاریم. در این خاک دراین خاک دراین مزرعه پاک به جز مهر به جز عشق دگر بذر نکاریم. امروز بعد از ۴ سال داشتم یه سر به وبلاگم می زدم دیدم اکثر دوستای قدیمی تو بلاگفا حداقل ۱ ساله که دیگه پست نذاشتن نمی دونم چرا یهو دلم خواست همونایی که قدیما با هم بودیم اینجا دوباره میومدن حتی شهرزدای جونم که همیشه هر روز مطلب می نوشت دیگه نمی نویسه نمی دونم شایدم یه وبلاگ جدید نوشته خلاصه خیلی دوست دارم دوباره با هم در ارتباط باشیم اینجا برام نظر بذارید دوستون دارم زیاد بووووووسسسس. جنگل جنگ...
عشق کودکی
دوست داشتید بچه باشید؟ رخت آویز واندر هنگر. خرید اینترنتی کیف پول و کارت آلوما والت. بلاخره گوشی رو خرررییییییییییییییییییییییییییدم. تاریخ : چهارشنبه 1 آبان 1392 09:10 ب.ظ نویسنده : الهه 15. امروز چهارشنبه بود یعنی فردا تعطیله دیگه مدرسه ها. خلاصه صبح که به زور بیدار شدم وکارامو کردم و با بابام رفتم مدرسه . اول ازهمه مثل همیشه رفتم پیش ندا وکلی حرف زدیم. از پسر داییم بگیر تا پسر هفت تا خیابون اون ورتر صحبت کردیم. و بعدشم رفتیم کلاس و مسخره بازی و دست تکون دادن از پنجره. نزارید هروقت میام ببینم نظرات:0.
پاییز هزار و دویست و شصت و دو
که تو باشی و سرازیری سخت. تو باشی و قهوه تلخ. بوسه بر منقار سرد. نوشته شده در شنبه 21 اردیبهشت1392ساعت 23:8 توسط سیامک جمشیدی زاده. نوشته شده در جمعه 20 اردیبهشت1392ساعت 23:56 توسط سیامک جمشیدی زاده. نامه اول برای آتیه . ظهر به خیر آتیه. امروز چهارشنبه، چهارمین روز از ماه باران است، چند لکه ابر کوچک به سقف اتاقم چسبیده اند - اما - از باران خبری نیست. گاه ترانه هایم در مه رقیقی، گم می شوند، گاه در سکوت. مدت زمان طولانیست که هیچ عابر پیاده ای با چتر خیس از میان شعرهایم رد نشده است. انگار. بر سر در هر خانه.
پاییز ،شکنجه ی تاهمیشه
پاییز ،شکنجه ی تاهمیشه. که بی توباچاقوی غم،هرشب خودم رومیکشم. تنهانذاراحساسمو،تاحس کنم هرشب تورو. وقتی توهستی زندگی،مفهوم زنده بودنه. بایدتوباشی تاخدا،به سجده مجبورم کنه. ازخوبی دنیای تو،ازبدشدن دورم کنه. وقتی که حتی مرگ هم،پیش توزانومی زنه. ازالتماس وخواهشم،گوش فلک کرمی شود. نوشته شده در یکشنبه ۲۸ دی۱۳۹۳ساعت 10:58 توسط محمد رضا پاکزادان. درراه دلم،عشق بجزمانع نیست. هرروزمرابه خودکشی می خواند. جزمرگ،به آرامش من قانع نیست. نوشته شده در جمعه ۱۲ دی۱۳۹۳ساعت 15:19 توسط محمد رضا پاکزادان. مهمان عزیز فرصت تنهایی.
عاشقانه ها
دوستان عزیزم به دلیل برخی مشکلات دیگه نمیتونم بیام به وبم سربزنم فقط اومدم خداحافظی بدم وبرم. برام دعاکنید یه روزبرمیگردم شایدیک ماه شایدم بیشترولی منوازیادنبرین. این تلخترین خداحافظی عمرمه چون دارم باعزیزانی خداحافظی میکنم که خنده هاوگریه هامون باهم بود. اگه بدی از من دیدین حلالم کنین.التماس دعا.خداحافظ. نوشته شده در سه شنبه دوم آبان 1391ساعت 22:36 توسط پاییز. وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد . عينكش افتاد و من ديدم چند متر اونطر...